سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مردم به هلاکت می رسند؛ زیرا نمی پرسند . [امام صادق علیه السلام ـ به حمران بن اعین هنگامی که چیزی پرسید ـ]
 
چهارشنبه 87 بهمن 23 , ساعت 10:39 عصر

                                                                           

سفر سرخ

دشت پر از ناله و فریاد بود
سلسله بر گردن سجاد بود
فصل عزا آمد و دل غم گرفت
خیمه ی دل بوی محرم گرفت
زهره منظومه ی زهرا حسین
کشته ی افتاده به صحرا حسین
دست صبا زلف تورا شانه کرد
بر سر نی خنده ی مستانه کرد
چیست لب خشک و ترک خورده ات؟
چشمه ای از زخم نمک خورده ات
روشنی خلوت شبهای من
بوسه بزن بر تب لبهای من
تازغم غربت تو تب کنم
یاد پریشانی زینب کنم
آه از آن لحظه که بر پیکرت
بوسه نشاندند لب تیرها
آه از آن لحظه که بر سینه ات
زخم کشیدند به شمشیرها
آه از آن لحظه که اصغر شکفت
در هدف چشم کمان گیرها
آه از آن لحظه که سجاد شد
همنفس ناله ی زنجیرها
قوم به حج رفته به حج رفته اند
بی تو در این بادیه کج رفته اند
کعبه تویی کعبه بجز سنگ نیست
آینه ای مثل تو بی رنگ نیست
آینه رهگذر صوفیان
سنگ نصیب گذر کوفیان
کوفه دم از مهر و وفا میزند
شام تورا سنگ جفا میزند
کوفه اگر آینه ات را شکست
شام از این واقعه طرفی نبست
کوفه اگر تیغ وتبرزین شود
شام اگر یکسره آذین شود
مرگ اگر اسب مرا زین کند
خون مرا تیغ تو تضمین کند
آتش پرهیز نبرد مرا
تیغ اجل نیز نبرد مرا
بی سر و سامان توام یا حسین
دست به دامان توام یا حسین
جان علی سلسله بندم مکن
گردم از خاک بلندم مکن
عاقبت این عشق هلاکم کند
در گذر کوی تو خاکم کند
تربت تو بوی خدا میدهد
بوی حضور شهدا میدهد
ساقی لب تشنه لبی باز کن
سفره ی نان و رطبی باز کن
شمه ای از درد دلت باز گو
نکته ای از نقطه ی آغاز گو
قوم به حج رفته چو باز آمدند
بر سر نعشت به نماز آمدند
قوم به حج رفته تورا کشته اند
پنجه به خوناب تو آغشته اند
سامریان شعبده بازی کنند
نفی رسولان حجازی کنند
مشعر حق عزم منا کرده ای؟
کعبه ی شش گوشه بنا کرده ای؟
تیر تنت را به مصاف آمد است ؟
تیغ سرت را به طواف آمد است؟
چیست شفا بخش دل ریش ما ؟
مرهم زخم و غم و تشویش ما
چیست بجز یاد گل روی تو ؟
سجده به محراب دو ابروی تو
بر سر نی زلف رها کرده ای؟
با جگر شیعه چه ها کرده ای؟
باز که هنگامه بر انگیختی
بر جگر شیعه نمک ریختی
کو کفنی تا که بپوشم تنت
تا گیرم دامنه ی دامنت
حج تو هر چند که تاخیر داشت
لکن هفتاد و دو تکبیر داشت
آری هفتاد و دو لبیک گو
عزم وضو کرده به خون گلو
اینان هفتاد دو قربانی اند
کز اثر باده ی تو فانی اند
هم نفسان حج حسینی کنید
پیروی از راه خمینی کنید
حج حسینی سفری سرخ بود
احرامش بال وپری سرخ بود
حج حسینی سفر کربلاست
نیت آن غربت و رنج و بلاست



لیست کل یادداشت های این وبلاگ