[ و فرمود : ] از خدا بترسید ، ترسیدن وارسته‏اى که دامن به کمر زده و خود را آماده ساخته ، و در فرصتى که داشته کوشیده و ترسان به راه بندگى تاخته و نگریسته است در آنجا که رخت بایدش کشید و پایان کار و عاقبتى که بدان خواهد رسید . [نهج البلاغه]
 
پنج شنبه 88 اردیبهشت 10 , ساعت 8:3 عصر

                        

زنبور عسل آمد خدمت پیامبر(ص) و گفت:یا رسول الله!من مقداری عسل تهیه کرده ام وصی خود امیرالمومنین(ع) را بفرستید بیاورد.پیامبر اکرم(ص) به زنبور عسل فرمودند:شما روی گل ها و گیاهان تلخ می نشینید؟ گفت:بله یا رسول الله.پیامبر(ص) فرمودند:شما با اینکه از گل ها و گیاهان تلخ استفاده می کنید چگونه گیاهان و گل های تلخ تبدیل به عسل شیرین می شود؟ زنبور گفت:خدا ذکری به ما یاد داده است که وقتی آن ذکر را بر زبان جاری می کنیم آن تلخی تبدیل به شیرینی و عسل می شود.پیامبر(ص) فرمودند:آن ذکر چیست؟ زنبور گفت:صلوات بر محمد و آل محمد.

برگرفته از کتاب 14 گفتار حسین گنجی

             



لیست کل یادداشت های این وبلاگ