صفات یاران حضرت مهدی(ع)
1. ایمان و اعتقاد یاوران مهدی (ع)
ایمان، از مهمترین سرمایههای انسان خداجوست. پایداری، رشادت و فداکاری مؤمن ریشه در ایمان حقیقی وی دارد. یاران راستین مهدی از مؤمنانی هستند که ایمانشان آنها را به مرحلهای رسانده که هرگونه شک و شبههای را از دلشان زدوده است. همان کسانی که به نقل از روایتهای بزرگان دین، ترنم روحبخش تلاوت قرآن و مناجات شبانه آنان، همچون صدای زنبوران عسل در هم میپیچید و از شب تا صبح به راز و نیاز با خدای خویش مشغولند. آنان کسانی هستند که خدا را با بصیرت درون شناختهاند و ایمان به خدا در اعماق جانشان نفوذ کرده است. در راه تقویت ایمان و اجرای دستورهای الهی از هیچ چیز هراس ندارند و از نکوهش هیچ سرزنشکنندهای بیم به دل راه نمیدهند. اینان مصداق این آیه قرآنی هستند که: به زودی خداوند قومی را که آنها را دوست میدارد و آنها نیز او را دوست دارند و نسبت به مؤمنان فروتن و بر کافران سرافراز و مقتدرند، به نصرت اسلام برمیانگیزد.
مؤمنان واقعی، کسانی هستند که تنها به خدا عشق میورزند و جز به خشنودی او نمیاندیشند «یحبّهم و یحبّونه»، در برابر برادران دینیشان فروتن هستند «أذلّةً علی المؤمنین»، با کافران ستمگر و کجاندیش، سرسخت، خشن و در برابرشان سرافرازند «أعزّةً علی الکافرین»، برای بسط عدل و اجرای فرمانهای الهی همواره در حال جهاد فی سبیلالله هستند «یجاهدون فی سبیلالله» و در جهت نابودی کافران و برچیدن بساط ستمگران، کوشا و از هیچ ملامتی پروا ندارند «و لا یخافون لومة لائمٍ».
2. عبادت یاران مهدی (ع)
آنان پارسیان شباند که تا بامدادان به ذکر و راز و نیاز و قیام و قعودند. آتش عشق به معشوق و معرفت به ذات باری تعالی، خواب را از دیدگان آنان ربوده است:
جز خم ابروی یارم، هیچ محرابی ندارم
جز غم هجران رویش من تب و تابی ندارم
گفتم اندر خواب بینم چهرة چون آفتابش
حسرت این خواب در دل ماند چون خوابی ندارم
سر نهم بر خاک کویش، جان دهم در یاد رویش
سر چه باشد، جان چه باشد، چیز نایابی ندارم
مردانی که شب هنگام زمزمة تلاوت قرآن و ذکر مناجاتشان همچون صدای زنبوران عسل در هم بپیچد و هیبت الهی، آنان را به قیام وا دارد و بامدادان سوار بر مرکبها شوند، آنان راهبان شباند و شیران روز.این همه، حاصل ایمان نهفته در قلب آنان است و هر چه درجة ایمان آنها بالا رود، اینگونه اعمال نیز در زندگیشان فزونی خواهد یافت و هیچ مانعی بر سر راه آنان نخواهد ماند. جهاد و کوشش، نه تنها آنها را از عبادت و راز و نیاز به درگاه الهی باز نمیدارد، بلکه سبب میشود تا حلاوت ایمان را بیشتر بچشند و همة کارها و رفتارهای خود را جلوة الهی دهند که چه رنگی بهتر از رنگ الهی!
3. یاران مهدی (ع) آمران بهمعروف و ناهیان از منکر
رسالت حضرت مهدی (ع) و یاران باوفایش، احیای دین خدا و اتمام رسالت انبیا و اولیا و اصلاح زمین از بدعتها و ظلمهایی است که ظالمان و فاسدان بر زمینیان تحمیل کردهاند. منتظران حقیقی مهدی میخواهند نقاب تزویر را از چهرة مزوّران برکشند و رسالتشان را در برپایی قسط و عدل میدانند: «یملأ الأرض قسطاً و عدلاً کما ملئت ظلماً و جوراً.»
سیرة رسول گرامی اسلام و امامان معصوم (ع) مبتنی بر امر به معروف و نهی از منکر بود و از بدو دوران کودکی تا واپسین لحظههای حیات، همواره بر آن اساس رفتار کردهاند.
یعقوب سراغ خدمت امام صادق (ع) میرسد، درحالیکه حضرت در کنار گهوارة فرزندش حضرت موسیبنجعفر ایستاده بود و با او سخن میگفت. یعقوب میگوید من نشستم تا امام از سخن گفتن با فرزندش فارغ شد، پس برخاستم. امام صادق (ع) به من فرمود: «نزدیک سرورت بیا و او را سلام گوی». من نزدیک گهواره رفتم و به کودک سلام کردم. امام موسیبنجعفر (ع) از درون گهواره با زبانی فصیح و گویا، سلام را پاسخ گفت و فرمود:
برو و آن نام را که دیروز بر دخترت نهادهای، تغیر ده، زیرا آن اسم را خدا دشمن میدارد.آنگاه امام صادق(ع) فرمود: «به دستور فرزندم عمل کن تا هدایت یابی». من نیز به دستور آن حضرت عمل کردم و نام دختر یک روزهام را تغییر دادم.
بنابراین، یکی از صفتهای برجستة یاران حجّت، امر به معروف و نهی از منکر است. امام صادق (ع) در تفسیر آیة:
الّذین إن مکّنّاهم فی الأرض أقاموا الصّلوة و اتوالزّکوة و أمروا بالمعروف و نهوا عن المنکر و لله عاقبة الامور.
میفرماید: برای آل محمد (ع)، مهدی و اصحاب او، خداوند متعال مشارق و مغارب زمین را به تصرف آنها درآورد و دین را آشکار سازد و خداوند متعال به وسیلة او و یارانش بدعتها و باطل را از بین میبرد، همچنانکه سفیهان، حق را بمیرانند تا جایی که اثری از ظلم دیده نشود و امر به معروف و نهی و از منکر خواهند کرد و عاقبت کارها به دست خداست.
4. ولایتمداری اصحاب مهدی (ع)
امامت و رهبری، از ارکان دین اسلام و محور و اساس همة کارها، اعم از عبادی و غیرعبادی است. حضرت علی (ع) در این باره میفرماید: و او( ابوبکر) خوب میدانست من در گردش حکومت اسلامی، همچون محور سنگهای آسیابم ـ که بدون آن آسیاب نمیچرخد.
همة اعمال فردی و اجتماعی مردم باید تحت تأثیر امامت باشد. از این رو، ایمان به رهبری، زمینهساز رستگاری مسلمانان است. مسلمانان صدر اسلام با ایمان و اطاعت از رهبری و پیامبر، در مدتی کم از حضیض ذلت به اوج عزت رسیدند، زیرا به فرمان خدا به آنچه پیامبر میفرمود، گردن مینهادند.
بعد از رسول خدا (ع)، پیروان آن حضرت همان عقیده و ایمان را به ائمه اطهار (ع) داشتهاند و یاران حجت (ع) نیز بیش از همه به امام زمان (ع) ارادت دارند که این عشق و ایمان، از وجود آن حضرت سرچشمه میگیرد.
آنان برای تبرک، دست خویش را به زین اسب امام میکشند و بدینسان تبرک میجویند.انسان خداجو به واسطة عشق به امام، سر از پا نمیشناسد، برای اطاعت و اجرای فرمانهای او شب و روز او را نمیشناسد و در راه فرمانبرداری او مطیعتر از یک کنیز نسبت به مولایش است و در هنگام بروز خطر، برای دفاع از وجود او جانش را فدا میکند.
5. شجاعت یاران مهدی (ع) و آرزوی شهادت
ترس، از خصلتهای ناپسند یک انسان، برگرفته از ضعف ایمان، سستی یقین و ناتوانی نفس است.
شخصی که به رحمت الهی و پاداش روز جزا یقین ندارد، همواره در نوعی بیم و هراس بسر میبرد. ترس از آن دارد که هر لحظه دفتر عمرش بسته شود و از این دیار کوچ کند، اما شخص باایمان در دنیایی پر از امید به سر میبرد و در همه مشکلات تکیهگاهش خداست و یقین دارد که «و لله العزة و لرسوله و للمؤمنین»
با چنین اعتقادی، دلیلی ندارد که فرد احساس ضعف و ترس کند، بلکه ترس را عار و ننگ و نقصی برای خود میداند و برای دوری از آن میکوشد.
یاران مهدی که قلبشان لبریز از عشق به خدا و یقین به روز جزا و یاری پروردگار است، از هیچکس هراسی به دل ندارند.
یکی از محکهایی که خداوند با آن افراد راستگو و باایمان را از افراد دروغگو جدا میسازد، تمنای مرگ است. هر مؤمن دلسوخته و عاشق کوی یار، قرب الیالله و همنشینی با اولیا را دوست دارد و همواره در تمنای مرگ است.
امیرالمؤمنین(ع) در وصف متقیان میفرمایند:
اگر نبود اجلی که برای آنها نوشته شده است، برای لحظهای ارواحشان در کالبد جانشان آرام نمیگرفت، از شوق رسیدن به ثواب و ترس از عذاب الهی.
اصحاب حجت (ع) که امام خویش را با معرفت دریافتهاند، هستیشان را در وجود وی فانی میبینند و عاشق شهادت در راه او هستند: همواره شهادت و کشته شدن در راه خدا را آرزو میکنند و شعار آنان «یا لثارات الحسین؛ بیایید به طلب خون حسین» است. و زبان حالشان این است:
مرگ اگر مرد است گو نزد من آی
تا در آغوشش بگیرم تنگ تنگ
من ز او جانی ستانم پر بها
او ز من دلقی ستاند رنگ رنگ
از دیگر صفتهای یاوران مهدی (ع)، قلب قوی و پولادین آنهاست که از آنها در روایتهای مختلف به پارهای آهن یاد شده است:
در زمان ظهور حضرت مهدی (ع) پرچمهای سیاه از جانب شرق خواهد آمد که بر گرد آنها افرادی هستند با دلهایی همچون پارههای آهن سخت و محکم.
در بسیاری از روایتها قدرت یاران مهدی(ع) را برابر با چهل مرد شمردهاند که این قدرت جسمانی آنها برگرفته از ایمان راسخ به خداوند، یقین به امامت و حقانیت هدف آنهاست. یاوران مهدی(ع) با چنین توانایی جسمی و روحیة عالی میتوانند ظلم و جور را از صحنة گیتی براندازند. هر کدام از مردان و یاران مهدی(ع) دارای قدرت چهل مرد هستند. دلهای آنها از پارههای فولاد محکمتر است. اگر بر کوهها بگذرند، کوهها در هم فرو میریزند. دست از شمشیرهای خود برنمیگیرند تا آنکه خدای تعالی راضی شود.
تشبیه قلبهای آنان به پارههای آهن یا سنگ، برای تأکید بیشتر به استواری و شهامت آنان و نفی هر گونه ترس و وحشت از قلبها و افکارشان است. بیان امام صادق (ع) به برابری نیروی هر یک با چهل مرد، به معنای محدود کردن این نیرو نیست، بلکه برای نشان دادن میزان بسیار بالای قدرت ایشان است و اشاره به اینکه هر کدام از توان و نیروی فراوانی برخوردارند.
6. یارانی بلند آوازه
از روایات به خوبی استفاده میشود که یاران امام مهدی(ع) افرادی شناخته شده، خوشنام و حسب و نسبشان کاملاً معلوم و صاحب مناصب اجتماعی، اشراف و قضات و حکّاماند:
آنها از افراد نیکنژاد، قاضیان، فرمانروایان و فقهای در دین هستند.
حتی بر روی سلاح آنها نام و نسب و اوصاف آنها نوشته شده است. چنانکه مولای متقیان علی(ع) میفرمایند:
آنها در آسمان شناخته شدهاند و در زمین [تا آمدن آن حضرت] ناشناخته میمانند.
صادق آل محمد(ع) در تأویل و تفسیر آیة 148 سورة بقره میفرماید:این آیه که میفرماید: «در هر کجا باشید خداوند همة شما را حاضر میکند» دربارة ناپدید شوندگان از اصحاب قائم(ع) نازل گشته است. آنان شبانگاهان از بسترهایشان ناپدید میشوند و بامدادان در مکه خواهند بود و بعضی از آنها در روز بر ابرها حرکت میکنند که نام آنها و نام پدرشان و خصوصیات و نسبشان معروف است.راوی میگوید: عرض کردم: فدایت شوم، کدام یک ایمانشان قویتر است؟ حضرت فرمودند: آنکه در روز بر ابر حرکت میکند.
7. دارای شخصیتی بینظیر
شخصیت انسان که برگرفته از مجموعة عوامل اعتقادی، اجتماعی، وراثتی و... است سبب میگردد تا هر فردی در درجة خاصی از مکان اجتماعی و موقعیت دینی قرار گیرد و مجموعة رفتارهای عملی انسان نیز از این شخصیت ریشه میگیرد.
لذا امیرمؤمنان(ع) در اشاره به شخصیت منحصر به فرد یاران حضرت مهدی(ع) میفرماید:
آنان به مقامی رسیدهاند که نه گذشتگان بر آنان پیشی گرفتهاند و نه آیندگان به مقام والای آنان میرسند.
برخی از آنان به مقامی میرسند که با ابرهای آسمان از مکانی به مکان دیگر سیر میکنند. بعضی دیگر زمین بسان طوماری در زیر پایشان درهم پیچیده میشود (طیّ الأرض) و آنان مسافت طولانی را در مدتی کوتاه میپیمایند.
امام صادق(ع) نیز در مورد آنان میفرمایند:
یاران مهدی از نقاط مختلف زمین به سوی او حرکت میکنند و زمین زیر پای آنان درهم پیچیده میشود.
برگرفته از ماهنامه موعود شماره 86
مهدویت در قرآن
همانگونه که میدانیم قرآن منبع اصلی تمامی قوانین و احکام و اعتقادات اسلامی است و اگر چه بصورت مستقیم یا بالفعل به بسیاری از اعتقادات و چگونگی اجرای بسیاری از احکام اشاره نکرده است . ولیکن دارای آیاتی است که در آن آیات برخی از معارف اسلامی به صورت کلی و مجمل بیان شده است و تفسیر و توضیح آن به عهده پیامبران (ص) نهاده شده است . در مورد مهدویت نیز چنین است . ریشه اصلی این تفکر قرآن است که در چند آیه نابودی ستم را پیش بینی کرده است و پیروزی صالحان و پارسایان و مستضعفان را بشارت داده است و سرانجام کار را از آن پرهیزکاران دانسته و بشارت داده که در پایان جهان ، نیکوکاران حاکم خواهند شد . در تفسیر این آیات روایات فراوانی بر پیامبر (ص) و ائمه (ع) نقل شده است ، که بنابر آنها ، حکومت امام مهدی (ع) در آخرالزمان همان حکومت مستضعفان و صالحانی است ، که در قرآن بشارت به آنها داده شده است.
خداوند در 365 آیه که در هشتاد سوره آمده است به صورت کلی درباره مهدویت سخن گفته است . بیش از 500 روایت از پیامبر (ص) و ائمه (ع) در تفسیر این آیات نقل شده است که در ادامه به چند نمونه اشاره میشود .
الف : و نرید الله لمن علی الذین استضعپفوا فی الارض و نجعلهم ائمه و نجعلتم ائمه و نجعلتهم الوارثین
ما میخواهیم بر مستضعفان زمین منت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان روی زمین قرار دهیم .
سلمان فارسی میگوید : رسول خدا فرمودند :( خداوند هیچ پیامبر و امامی را نفرستاد مگر آنکه برای او 12 نقیب قرار داد . پس نام امام را شمرد و فرمود : سپس فرزندش ، محمدبن الحسن المهدی (ع) است که به امر پروردگار قیام میکند .
ب: و لقد کتبانی الزبور من بعد الذکر ان الارض یرتها عبادی الصالحون .
در زبور بعد از ذکر تورات نوشتیم . بندگان شایسته ام وارث حکومت زمین خواهند شد . در تفسیر این آیه ، محمدبن عبدلله بن حسن از امام باقر نقل کرده که آن حضرت فرمودند ( مراد از این آیه قائم آل محمد (ع) و یارانش میباشند . )
ج: امن یجیب المضطر اذا دعاه و یکشف السوء و یجعلکم خلفاء الارض .....
و یا کسی که دعای مضطر و گرفتار را اجابت میکند هنگامی که او را میخواند و بلا و سختی را برطرف میسازد و شما را خلفای زمین قرار میدهد....امام باقر (ع) در تفسیر این آیه ، ضمن حدیث مفصلی ، سخنرانی امام عصر(عج) را در موقع ظهور در مکه بیان میفرماید : ( اولین کسی که با او بیعت میکند ، جبریل است و سپس بیش از سیصد نفر با او بیعت میکنند . ...)
همانگونه که گفته شد ، بیش از سیصد آیه از کلام الله مجید و بیش از پانصد حدیث در تفسیر این آیات پیرامون مهدویت وجود دارد و آیات و احادیث بالا تنها برای نمونه بیان شده است .
لزوم شناخت امام مهدی (ع) :
به روایات بسیاری در کتاب های شیعه و اهل تسنن برخورد میکنیم که در آنها مسلمانان موظف شده اند تا امام زمان خود را بشناسند و از او پیروی بنمایند ، بیشتر دانشمندان اهل سنت منظور از امام زمان در این آیات را زمامداران و خلفا دانسته اند .
شیعه باور است که منظور از امام زمان در روایات ، امامان معصوم (ع) هستند بدین جهت لزوم شناخت مهدی را جزئی از همین شناخت کلی نسبت دوازده امام می دانند . سلمان فارسی میگوید : پیامبر (ص) فرمودند : امامان بعد از من دوازده نفر هستند همه ی آنها از قریش میباشند .... بدانید که اینان عترت من هستند و از گوشت و خون من می باشند، چرا برخی مردم مرا درباره آنها آزار میدهند ؟ خداوند شفاعت من را نصیب آنها نکند
امام حسن فرمودند : امامان پس از رسول خدا دوازده نفر هستند ، نه نفر از آنها از نسل برادرم حسین میباشند . مهدی این امت از آنهاست . پس از بیان اصل ضرورت وجود امامان ، به بیان وظیفه مسلمانان در برابر آنها و اینکه چرا باید مسلمانان امام خویش را در هر زمانی بشناسند میپردازیم .
به چند دلیل باید امام مهدی(ع) را بشناسیم:
الف) جلوگیری از انحراف و گمراهی : ضرورت شناخت حضرت مهدی (عج) وقتی احساس میشود که انسانها در اثر فاصله گرفتن از امام خود به فساد و گمراهی کشیده میشوند ، که برای رهایی از این دام خطرناک ، راهی جز پیروی از امام نخواهد بود . امام کاظم (ع) میفرماید: (( امام ، حجت بندگان است ، هر که او را رها کند گمراه میشود و هر که همراه او باشد ، نجات میابد و رستگار میشود . ))
ابو جعفر عمری ، اولین نایب امام زمان (عج) به ابوعلی محمدبن همام این گونه نوشته است:(( اللهم عرفنی نفسک ، فانک ان لم تعرفنی ... ))
(( خدایا ! خودت را به من بشناسان و اگر خودت را به من نشناسانی ، رسولت را نخواهم شناخت ، خدایا رسولت را به من بشناسان و گر نه حجتت را نخواهم شناخت . خدایا حجتت را به من بشناسان وگرنه از دنیا خود گمراه خواهم شد . ))
ب ) جلوگیری از ابطال عمل : پذیرش و قبولی اعمال و جلوگیری از بطلان عمل در گرو پذیرفتن امام معصوم است .... امام باقر (ع) به زراره فرمود : ( اسلام بر 5 چیز بنا شده ، (( نماز ، زکات، حج ، روزه ، ولایت )) زراره میگوید عرض کردم ، کدام یک از آنها برتر است ، امام (ع) فرمود : ولایت زیرا کلید حاکم و راهنمای آنها است اگر مردی شب تا صبح را به نماز و روزه سپری کند و و تمام ثروت خود را به صدقه بدهد و همه ساله به حج برود ، امام ولی خود را نشناخته باشد ، تا از او پیروی کند و تمام کارهایش به راهنمایی او باشد ، هرگز نزد خداوند اجر و ثوابی ندارد و از اهل ایمان نخواهد بود .
ج ) رسیدن به حیات معنوی : پیامبر (ص) فرمودند : (( ای مردم هر که بخواهد در زندگی همانند من باشد و مانند من بمیرد ، ولایت علی (ع) را بپذیرد و از امامان پس از او پیروی کند . ))
د ) برای فرار از مرگ جاهلیت : در روایتی که مورد پذیرش شیعه و سنی میباشد تصریح شده است که هر کس امام زمان خود را نشناسد به مرگ جاهلیت از دنیا میرود
قال رسول الله : (( من مات لم یعرف امام زمان مالت میت جاهلیه ) امام باقر میفرماید : (( هر کس بمیرد و امامی نداشته باشد ، مرگ او مرگ جاهلیت است و هیچ کس در این جهت معذور نیست تا امام خود را بشناسد ))
رسول خدا فرمود : (( من انکر من القائم ولدی فی زمان غیبت فمات ، فقدمات میه جاهلیت ) ( هر کس منکر قائم از فرزندانم در زمان غیبتش بشود ، و در همان حال بمیرد ، قطعا به مرگ جاهلیت مرده است . ))
شاید منظو از مرگ جاهلیت این باشد که آنها نیز همانند افرادی که بیش از اسلام در حال شرک و کفر مردند ، بمیرند .
برگرفته ازhttp:///www.sahebasr.ir
مهدی (علیه السلام) در عهد عتیق:
در 35 بخش از مزامیر 150 گانه نیز ظهور منجی موجود است (زبور وداوود): زیرا که شـریران مـنقطع خواهنـد شد، و اما منتظران خداوند، وارث زمین خواهند شد. هان بعد از اندک زمانی شریر نخواهد بود و ...(کتاب فرامیر, فرمور, بعد 37, 90, 12) در کـتاب اشعیا, نبی: و نهالی از تنه لیی بیرون آمده, شاخهای از ریشههایش خواهند شگفت و روح خدا بر او قرار خواهند گرفت و ... مسکینان را به عدالت داوری خواهد کرد و به جهت مظلومان زمین به راستی حکم خواهد کرد. (فصل 11- بندهای 1- 10). و در این کتاب شرح مختصری است بر احولات ظهور: گرگ با بره سکونت خواهد کرد و پلنگ با بزغاله خواهد خوابید و گوساله و شیر پرواری با هم و طفل کوچک آنها را خواهد راند... و در تمام کوه مقدس من، ضرر و فسادی نخواهند کرد، زیرا که جهان از معرفت خداوند پر خواهد شد و بر این انتظار الهی تاکید میکند: اثر چه تاخیر نماید برایش منتظر باش، زیرا که البته خواهند آمد و درنگ نخواهد کرد (کتاب مقوی نبی فصل 2 بندهای 1-10).
مهدی (علیه السلام) در عهد جدید (اناجیل و ملحقات ):
در اناجیل مختلف سخن درباره او آمده است: همچنانکه برق از شرق ساطع شده تا مغرب ظاهر میشود، ظهور پسر انسان نیز چنین خواهد شد ... و آنگاه علامت پسر انسان در آسمان پدید گردد. و در آن وقت جمیع طوائف زمین سینه زنی کنند و پسر انسان را ببنید که بر ابرهای آسمان با قوت و جلال می آید... (انجیل متی فصل 24 بندهای 27 و 30).و همین انجیل درباره انتظار سخن میراند: لهذا شما نیز حاضر باشید، زیرا در ساعتی که گمان نبرید، پسر انسان میآید (فصل 24 بند 37 و 45).
و انجیل مرقس درباره وظایف منتظران میگوید: ولی آن روز و ساعت را غیر از پدر، هیچکس اطلاع ندارد، نه فرشتگان در آسمان و نه پسر هم، پس برخود و بیدار شده، دعا کنید، زیرا نمی دانید که آن وقت کی می شود (انجیل مرقس, فصل 14 بندهای 26, 27، 31 و 33).نکته جالب درباره اناجیل: کلمه پسر انسان مطابق نوشته ماکس آمریکائی در کتاب قاموس کتاب مقدس، 80 بار در انجیل و ملحقات آن (عهد جدید) تکرار شده که فقط 30 مورد آن با عیسی (علیه السلام) مسیح قابل تطبیق است و 50 مورد دیگر توضیحاتی درباره منجی است که در آخر الزمان ظهور خواهد کرد و عیسی (علیه السلام) با او خواهد آمد و او را جلال خواهد داد و از ساعات و روز ظهور او جز حضرت پروردگار کسی اطلاعی ندارد.
مهدی (علیه السلام) در کتب مقدسه هندیان:
تذکر نکتهای ضروری به نظر میرسد: از منظر تشیع این کتب، کتابهای آسمانی به حساب نمیآیند بلکه اقتباساتی از کتب آسمانی گذشته, هستند و بر پا خواسته از سرشت انسانهای پاک میباشند و این پیشگوئیها باید منحصراً از منابع وحی باشند.
در کتاب باسک از کتب مقدسه هندیان چنین آمده: دو دنیا تمام شود به پادشاهی عادلی در آخر زمان که پیشوای ملائک و پریان و آدمیان باشد و حق و راستی با او باشد و آنچه در دریاها و زمینها و از آسمانها پنهان باشد همه را بدست آورد و در کتاب شاکمونی از کتب معتبر و مقدس چینیان آمده است: پادشاهی و دولت دنیا به فرزند سید خلائق و در دو جهان کشن (در لغت هندی اسم پیامبر اسلام است) تمام شود و کسی باشد که برکوههای مشرق و مغرب عالم حکم براند و فرمان کند و بر ابرها سوار شود و در کتاب وشن حوک درباره عاقبت جهان میخوانیم: سرانجام دنیا به کسی برگردد که خدا را دوست دارد و از بندگان خاص او باشد و نام او فرخنده و خجسته باشد. در کتب دیگر هندیان از جمله دارتک دیده با تکیل شابو سرگان جلوهایی از این موعود جهانی را میبینیم.
مهدی (علیه السلام) در منابع زردشتیان:
در کتاب زند از کتب مقدسه زردشتیان درباره عاقبت جهان به این صورت بحث شده است: آنگاه از طرف اهورا افراد به ایزدان یاری میرسد, پیروزی بزرگ از آن ایزدان میشود و اهریمنان را منقرض میسازند. بعد از پیروزی ایزدان و برانداختن تبار اهریمنان، عالم کیهان, به سعادت اصلی خود رسیده، بنی آدم بر تخت نیکبختی خواهند نشست.در کتاب جاماسب نامه از تحریرات جاماست (از بزرگان دین زردشت) این چنین خصوصیات را شرح میدهد: مردی بیرون آید از زمین تا زمان، از فرزندان هاشم, مردی بزرگ سر و بزرگ تن و بزرگ ساق و بر دین جد خویش باشد، با سپاه بسیار روی به ایران مهد آبادنی و زمین را پر از عدل و داد کند.
و جای دیگر گوید: از فرزندان پیامبر (آخرین) شخصی در مکه پدیدار خواهد شد که جانشین آن پیامبر است و پیرو دین جد خود می باشد از عدل او گرگ با میش آب میخورد و همه جهان به آئین مهرآزمای (محمد) خواهند گروید. قسمتهای دیگری از پیشگوئیهای زردشت از بهمن پشت به تفصیل آمده است.
در کتاب زند و هوهومن لیسن از ظهور سوشیانس (نجات دهنده بزرگ جهان) خبر داده است: نشانههای شگفت انگیزی در آسمان پدید آید که به ظهور منجی دلالت میکند و فرشتگان از شرق و غرب به فرمان او فرستاده میشوند و به همه دنیا پیام میفرستد.
اعتقاد به ظهور سوشیانس در میان ملت ایران، باستان آن قدر ریشهدار است که در جنگ قادسیه پس از شکستهای پی درپی ایرانیان یزدگرد سوم, رو به کاخ پرشکوه مدائن میکند و میگوید: درود بر تو باد من اکنون از تو روی بر میتابم تا آنگاه که با یکی از فرزندان خود که هنوز زمان ظهور آن فرا نرسیده است بسوی تو باز گردم (جاماسب نامه صفحه 121 و 122) که البته در عقیده تشیع مهدی (علیه السلام) موعود فرزند دختری یزگرد سوم هم به حساب میآید. زیرا که دختر یزدگرد سوم همسر امام سوم شیعیان (امام حسین(علیه السلام)) و حسین (علیه السلام) نیز جد نهم مهدی(علیه السلام) موعود است.
مهدی (علیه السلام) در ملل مختلف:
1- ایرانیان باستان معتقد بودند که گرزا سپه قهرمان تاریخی آنان زنده است و صد هزار فرشته او را پاسبانی میکنند تا روزی قیام کند و جهان را اصلاح کند.
2- نژاد اسلام بر این عقیده است که از مشرق زمین یک نفر برخیزد و تمام قبائل اسلام را متحد سازد و آنها را بر دنیا مسلط سازد.
3- نژاد ژرمن معتقد بود که یک نفر فاتح از طرف آنان قیام نماید و ژرمن را بر دنیا حاکم کند.
4- اهالی سربستان انتظار ظهور مارکوکرالیویچ را داشتند. 5- یهودیان معتقدند که در آخر الزمان ماشیع (مهدی بزرگ) ظهور میکند و ابد الابد در جهان حکومت میکند ولی او را از اولاد اسحاق میدانند در صورتیکه به وضوح بیان میدارد که او از اولاد اسماعیل است.
5- مردم اسکاندیناوی معتقدند که برای مردم بلاهائی میرسد. جنگهای جهانی اقوام را نابود میسازند. آنگاه اودین یا نیروی الهی ظهور کرده و بر همه چیره میشود.
6- یونانیان گویند کایوبرگ نجات دهنده بزرگ ظهور کرده و جهان را نجات خواهد داد.
7- اقوام آمریکای مرکزی معتقدند که کوتزلکومل نجات بخش جهان پس از بروز حوادثی در جهان پیروز خواهد شد.
8- چینىها نجات جهان را بدست فردی به نام کرشنا میدانند.
9- اقوام اروپای مرکزی در انتظار ظهور بوخس میباشند.
برگرفته از www.mahdiehtehran.ir
بسم الله الرحمن الرحیم
آرماگدون واژه ای عبری و به معنای تپه شریفان است و آن تپه بزرگی می باشد که در شمال فلسطین واقع شده است. اعضای جنبش تدبیری ایمان دارند که وظیفه مهم آنان فراهم کردن مقدمات ظهور حضرت مسیح علیه السلام است. لذا برای نیل بدین مقصود، تضعیف نظامی اعراب (مسلمانان) و حمایت مالی، سیاسی و نظامی، تقویت فن آوری هسته ای اسرائیل را از جمله وظایف خود می دانند. اعضای این جنبش معتقدند حق الهی، قانونی و تاریخی یهودیان است که به سرزمین فلسطین بازگردند و خداوند با ملت هایی که با اسرائیل همکاری کنند کمک خواهد کرد. لذا مواجهه و رویارویی با اسرائیل یعنی مقابله با خدا، و این مفهوم همان سخنانی است که «روهر حسیون» سناتور کنگره آمریکا در سال 1981 در نشست صهیونیست ها اظهار داشت: آمریکا به این خاطر با برکت است که ما یهودیان پناهنده به کشورمان را پذیرفتیم و به آنان احترام می گذاریم و از اسرائیل دفاع می کنیم زیرا ما به حق اسرائیل در سرزمین (فلسطین) اعتراف کردیم. اکنون این اعتقادات در نظر مردم آمریکا مخصوصاً راستگرایان دینی آنها تقویت شده است. مثلاً خانم «کریس هالسل» نویسنده کاتولیک آمریکایی در کتاب «پیشگویی و سیاست» نوشته است:
اسرائیل بر کشورهای عربی همجوار خود پی در پی پیروز می شود و اوج این پیروزی ها حمله به جنوب لبنان است. در یک نظر سنجی که مؤسسه «پتکیلوفینش» در سال 1984 انجام داده مشخص شده است 39 درصد مردم آمریکا ایمان دارند که جهان با سلاح های آتشین نابود خواهد شد.
حامیان یهود که در شبکه های تلویزیونی کار می کنند در حقیقت نمایندگان صهیونیسم مسیحی هستند که توانستهاند از طریق فعالیت خود که بزرگ ترین و مهم ترین جنبش نصرانی در تاریخ مسیحیت (آمریکا) به شمار می رود ساختاری تحت عنوان (کمربند تورات) در سراسر ایالت های جنوبی و مرکزی آمریکا ایجاد کنند، در این مناطق گروههای گسترده ای از مسیحیان تند رو و مؤمن به پیشگویی آرماگدون (هرمجدون) یا پایان جهان یا ظهور حضرت مسیح علیه السلام سکونت دارند. آنان معتقدند حضرت مسیح علیه السلام جهان را از شر و گناه نجات خواهد داد. البته پیش از ظهور حضرت مسیح علیه السلام جنگ هسته ای شعله ور خواهد شد به طوری که در جریان آن، 3 میلیارد انسان جان خود را از دست خواهند داد، با این وجود باید گفت صهیونیسم مسیحی بیش از 1200 جنبش افراطی مذهبی آماده ساخته که اعضای آنها به پیشگویی های مرتبط با جنگ آرماگدون (هرمجدون) ایمان دارند، این جنبش ها فیلم هایی سیاسی بر اساس محورهای دینی ساخته اند( به طوری که این فیلمها رایگان پخش می شوند) این فیلم ها بر محور حمایت از اسرائیل قبل از ظهور حضرت مسیح علیه السلام دور می زند مثل فیلم «اسرائیل کلید نجات آمریکا» و «قدس »
شاید اندیشه ظهور حضرت مسیح علیه السلام و ارتباط آن با جنگ آرماگدون (هرمجدون) برخی گروهها را به این سمت و سو سوق داد که برای تعجیل در ظهور حضرت مسیح علیهالسلام و برپایی رستاخیز دست به عملیات خودکشی دسته جمعی بزنند. از جمله این گروهها می توان به «کوکلس کلان» نژاد پرستان، نازی های جدید، کله پوستی ها، گروه «دان کورش» که در چند سال قبل در شهر «اکو» واقع در ایالت «تکزاس» به دستور رهبر خود (کورش) دست به خودکشی دسته جمعی زدند. همچنین کشیش «جونز» و پیروانش در ایالت «ویرجینیا» بخاطر شتاب در پایان جهان دست به خود کشی زدند.
نکته ظریفی که در اینجا وجود دارد آن است که حمایت همه جانبه مسیحیان راستگرای آمریکایی از اسرائیل به معنای ایمان داشتن آنان به آئین یهودیت و احساس دوستی و مهربانی با ایشان نیست، راستگرایان مذهبی آمریکا معتقدند حضرت مسیح علیه السلام تمام یهودیانی را که به وی ایمان نیاورند خواهد کشت، راستگرایان مسیحی بدین خاطر از رژیم صهیونیستی حمایت می کنند که آن را وسیله ای برای تحقق پیشگویی ها می دانند. لذا عجیب نیست رهبران یهود، در آمریکا و رژیم صهیونیستی از ایمان به این پیشگویی ها نهایت استفاده را ببرند، یهودیان به اشکال مختلف از حمایت و تأیید آمریکا در زمینه های سیاسی و اقتصادی به طور نامحدود برخوردارند. از آن جمله می توان به سفرهای گردشگران آمریکایی به اسرائیل، جمع آوری کمک های مالی و سیاسی دولت واشنگتن اشاره کرد.
شب قدر
اول : شب قدر که شب بروز و ظهور قدر و منزلت و میمنت و سلطنت و عظمت و جلالت امام عصر است ، به سبب نزول روح و آن قدر ملائکه است بر آن جناب که بر زمین جاى تنگ شود، براى تقدیر امور سال عباد هو اللّه تعالى .
در تفسیر على بن ابراهیم به چند سند معتبر از حضرت باقر و صادق و کاظم علیهم السلام روایت کرده که فرمودند در تفسیر آیه مبارکه : فیها یفرق کلّ امر حکیم .که خداوند تقدیر مى کند هر امرى را از حق و باطل و آنچه مى شود در این سال .و از براى خداوند است در آن بداء و مشیّت که پیش اندازد آنچه را بخواهد و تاءخیر نماید آنچه را بخواهد از آجال و ارزاق و بلایا و اعراض و امراض ، زیاده کند در آنها آنچه را که بخواهد و کم کند آنچه را که بخواهد و مى دهد آن را به رسول خداى صلى الله علیه و آله و مى دهد رسول خدا به امیرالمؤ منین علیه السلام و مى دهد آن را امیرالمؤ منین به ائمه علیهم السلام تا اینکه مى رسد به صاحب الزمان علیه السلام و شرط مى کند در آن بداء و مشیّت و تقدیم و تاءخیر را.و نیز در مقام ذکر مرغبات عبادت در شب قدر فرموده : چون حضرت صاحب الامر علیه السلام در تمام این شب با ملائکه مقرّبین محشور است و فوج فوج به خدمت او مى آیند و بر او سلام مى کنند وتقدیرات که براى او و سایر خلق شده است بر او عرض مى کنند، سزاوار نیست در چنین شبى تاءسى به امام خود نکنند و به غفلت به سر آورند.و نیز از قواعد عبادت آن شب شمرده که چون تقدیرات جمیع امور از عمر و مال و فرزند و عزّت و صحّت و توفیق اعمال خیر و سایر امور در این شب مى شود، اصلاح تمام احوال سال را در این شب خواهد بود و ممکن است که نام کسى در دیوان اشقیا نوشته باشد و در این شب تغییر یابد و از زمره سعادتمندان نوشته شود.در خبر معتبر است که : (هر که در شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان ، هزار مرتبه سوره انا انزلناه را بخواند، هر آینه صبح کند با یقین شدید به اعتراف به آنچه مخصوص ماست از کرامتها در این شب ، به سبب آنچه در خواب بیند.)
روز جمعه
دوم : روز جمعه که از چند جهت اختصاص و تعلّق دارد به امام عصر علیه السلام :
یکى آنکه : ولادت با سعادت آن جناب ، در آن روز بوده ؛
و دیگر آنکه : ظهور موفورالسرور آن حضرت ، در آن روز خواهد بود و ترقّب و انتظار فرج در آن روز بیشتر از روزهاى دیگر است
چنانچه سیّد بن طاووس در (جمال الاسبوع ) از حضرت کاظم علیه السلام روایت کرده که فرمود به محمّد بن سنان در روز جمعه که : (آیا خواندى در این روز، واجب از دعا را؟)
پرسیدم : (کدام است ؟)فرمود: بگو:السلام علیک ایّها الیوم الجدید المتبارک الّذى جعله اللّه عیدا لاولیائه المطهّرین من الدنس الخارجین من البلوى المکرورین مع اولیائه المصفین من العکر الباذلین انفسهم فى محبّة اولیاء الرحمن تسلیما.آنگاه ملتفت شو به آفتاب و بگو:
السلام علیک ایّها الشمس الطالعة ... . الخ . بلکه جمعه ، از اسامى مبارک صاحب الامر علیه السلام است یا کنایه است از آن شخص شریف یا سبب نامیده شدن جمعه است به جمعه .چنانچه صدوق در (خصال ) از صقر بن ابى دلف روایت کرده که :معنى روایت : (دشمنى نکنید با ایّام !)
حضرت امام على النقى علیه السلام فرمود در شرح حدیث رسول خدا صلى الله علیه و آله که فرمود: (دشمنى نکنید با روزها که آنها با شما دشمنى خواهند کرد.)پس فرمود: (روزها ماییم .)تا آنکه فرمود: (و جمعه پسر پسر من است و به سوى او جمع مى شوند اهل حق .)
پس ، شنبه جدّ من رسول خدا صلى الله علیه و آله و یکشنبه امیرالمؤ منین علیه السلام و دوشنبه حسن و حسین علیهما السلام و سه شنبه على بن الحسین و محمّد بن على و جعفر بن محمّد علیهم السلام و چهارشنبه موسى بن جعفر و على بن موسى و محمّد بن على علیهم السلام و پنجشنبه من و پسر من حسن است و جمعه پسر او است ؛ و او مهدى منتظر شماست .آنگاه خواندند: بسم اللّه الرحمن الرحیم بقیّة اللّه خیرٌ لکم اِن کُنْتم مؤ منین .پس فرمود: (اوست واللّه ! بقیة اللّه .)
روز غدیر، بهترین عیدها است و آن هجدهم ذى الحجّة است که در روز جمعه بود و خروج مى کند قائم ما اهل بیت ، روز جمعه و برپا مى شود قیامت روز جمعه هیچ عملى بهتر نیست در روز جمعه از صلوات بر محمّد و آل او علیهم السلام
و علاّمه مجلسى در (بحار) نقل کرده از اصلى قدیم از مؤ لفات قدماى علماى ما که : چون نماز صبح را خواندى در روز جمعه ، ابتدا کن به این شهادت ، آنگاه به صلوات بر محمّد وآل او علیهم السّلام و آن دعایى است طولانى و بعضى از فقرات آن که متعلّق است به امام عصر علیه السلام این است :اللّهم کن لولیّک فى خلقک ولیا وحافظا وقائدا وناصرا حتى تسکنه ارضک طوعا وتمتعه ...و آخر دعا این است بالمثلات و ارهم الحسرات انک على کل شیى ءٍ قدیر.
زیارت امام عصر در روز جمعه
و سیّد جلیل على بن طاووس در (جمال الاسبوع ) این زیارت را براى حجّت علیه السلام در روز جمعه نقل فرموده :
السّلام علیک یا حجّة اللّه فى ارضه السلام علیک یا عین اللّه فى خلقه السلام علیک یا نور اللّه ...و آخر دعا والاجارة فاضفنى واجرنى صلوات اللّه علیک و على اهل بیتک الطاهرین
و نیز مستحب است دعاى ندبه معروفه را که متعلّق است به آن حضرت در روز جمعه بلکه در شب آن نیز، روایت است که باید خوانده شود .
بهترین اعمال در روز جمعه :و نیز فرمودند که بهترین اعمال در روز جمعه ، گفتن : اللّهم صلّ على محمّد وآل محمّد وعجّل فرجهم است ، صد مرتبه بعد از نماز عصر روز جمعه و در بسیارى از ادعیه روز جمعه ، طلب نصرت و تعجیل فرج و ظهور شده است .
روز عاشورا
سوم : روز عاشورا که روز سرافراز شدن حضرت حجّت علیه السلام است از جانب خداوند عزّوجلّ به لقب قائم ؛ شیخ صدوق در (علل الشرایع ) روایت کرده از ابو حمزه ثمالى که گفت : گفتم به حضرت باقر علیه السلام : (یابن رسول اللّه ! آیا همه شما قائم به حق نیستید؟)فرمود: (بلى !)
گفتم : (پس چرا قائم علیه السلام را قائم مى گویند؟)
فرمود: (چون جدّم حسین علیه السلام کشته شد، ناله کردند ملائکه به سوى خداى تعالى و گریه و زارى نمودند و گفتند: (الهنا و سیّدنا! آیا اعراض خواهى فرمود از کسى که بکشد برگزیده تو و پسر برگزیده و مختار از خلق تو را؟)
پس خداوند وحى فرستاد به سوى ایشان که : (قرار گیرید اى ملائکه من ! قسم به عزّت و جلال خود که هر آینه البته انتقام مى کشم از ایشان ، هر چند بعد از زمانى باشد.)
آنگاه خداى تعالى ظاهر نمود ائمه از فرزندان حسین علیه السلام را براى ملائکه . پس ملائکه به این مسرور شدند. پس ناگاه دیدند که یکى از ایشان ایستاده و نماز مى کند. پس خداى عزّوجلّ فرمود: (به این ایستاده انتقام مى کشم از ایشان .) فرمود حضرت صادق علیه السلام : (منادى ندا مى کند به اسم حضرت قائم علیه السلام در شب بیست و سوم یعنى از ماه رمضان و خروج مى کند در روز عاشورا و آن روزى است که کشته شد در آن روز حسین بن على علیهما السلام .)فرمود که : (او حسین بن على علیهما السلام است که مظلوم کشته شد و ماییم اولیاى او و قائم از ما چون خروج کند و طلب نماید خون حسین علیه السلام را، پس مى کشد تا آنکه مى گویند اسراف کرد در کشتن .)
و فرمود: (مقتول ، حسین علیه السلام است و ولى او، قائم علیه السلام است و اسراف در قتل آن است که بکشد غیر قاتل او را.)شعار اصحاب آن حضرت علیه السلام این است : یا لثارات الحسین .و شیخ برقى رحمه الله در کتاب (محاسن ) روایت کرده اند از جناب صادق علیه السلام که فرمود: (خداوند موکّل کرده به حسین بن على علیهما السلام هفتاد هزار ملک که صلوات مى فرستند بر او، هر روز و ایشان ژولیده موى غبار آلوده اند از آن روز که آن حضرت کشته شده تا آن وقت که خداى خواسته .)
آنگاه حضرت صادق علیه السلام فرمود: (لاجرم واللّه ! موفق نمى شوید و موفق نخواهند شد هرگز تا آنکه برخیزد خونخواه حسین علیه السلام ، یعنى حضرت قائم علیه السلام .)
و نیز روایت کرده از ابوالصلت هروى که گفت : به خدمت حضرت رضا علیه السلام عرض کردم : (یا بن رسول اللّه ! چه مى فرمایى در حدیثى که روایت شد از حضرت صادق علیه السلام که فرمود: وقتى که حضرت قائم علیه السلام خروج کند، ذرّیه قاتلان امام حسین علیه السلام را به قتل آورد به سبب کردار پدرهاى ایشان ؟)حضرت امام رضا علیه السلام فرمود: چنین است .
من عرض کردم که خداى عزّوجلّ فرموده : وَلا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ اُخْرى . چیست معناى این ؟ حق تعالى صادق است در جمیع اقوال خود ولکن ذرّیّه کشندگان حضرت امام حسین علیه السلام راضى بودند به کارهاى پدران خود و به آن فخر مى کردند و هر کسى که راضى به کارى باشد گویا خود، آن کار را کرده است و اگر مردى در مشرق کشته شود و مردى در مغرب از کشته شدن او راضى باشد، هر آینه این رضا شونده در نزد خداى عزّوجلّ شریک آن کشنده باشد.بدرستى که حضرت قائم علیه السلام وقتى که بیرون آید، ایشان را مى کشد به سبب رضا بودن ایشان به فعل پدران خود.
از وقت زرد شدن آفتاب تا غروب آن در هر روز
چهارم : از وقت زرد شدن آفتاب تا غروب آن از هر روز، بنابر تقسیمى که علما کرده اند هر روز را از مطلع فجر تا غروب آفتاب به دوازده بخش و هر قسمى منسوب به امامى .
سیّد جلیل على بن طاووس در کتاب (امان الاخطار) فرموده که : هر ساعتى از روز مختص است به یکى ازائمه علیهم السلام و از براى او دو دعاست .پس ساعت اوّلى ، از براى مولاى ما، على علیه السلام است و شمردند تا دوازدهم که براى مولاى ما مهدى است صلوات اللّه علیه و دعا کند انسان در هر ساعتى از آن ساعات به آنچه مخصوص اوست از دعوات ؛ چه اینکه روز کامل تابستان باشد یا روز زمستان ، کوتاهترین اوقات . زیرا که دعاها تقسیم مى شود دوازده قسمت ، هرچه باشد مقدار روز به مقتضاى اخبار.
اختصاص ساعت دوازدهم به امام عصر علیه السلام و دعاى مختص آن :و اما دو دعاى مختص به امام عصر که باید در ساعت دوازدهم روز خوانده شود:اوّل آن ، این است :یا من توحد بنفسه عن خلقه یا من غنى عن خلقه بصنعه یا من عرف نفسه خلقه بلطفه ...و آخر دعا ان تصلّى على محمّد وآل محمّد وان تفعل بى کذا وکذا.
و اما دعاى دوم ، پس این است :
اللّهم یا خالق السقف المرفوع والمهاد الموضوع و رازق العاصى والمطیع ... و آخر دعا انک سمیع الدعاء برحمتک یا ارحم الراحمین .
عصر دوشنبه و پنجشنبه
عصر روز پنجشنبه ، که در آن دو وقت ، اعمال عباد عرض مى شود بر امام عصر علیه السلام چنان که در عصر هر امامى بر آن جناب عرض مى شد و در زمان حضرت رسول صلى الله علیه و آله بر آن جناب و موافق است به اعتبار شیخ طبرسى در تفسیر مجمع البیان در ذیل آیه شریفه :
وَقُلِ اعْمَلُوا فَسَیَرَى اللّهُ عَمَلَکُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ.گفته : اصحاب ما روایت کردند که اعمال امّت عرض مى شود بر پیغمبر صلى الله علیه و آله در هر دوشنبه و پنجشنبه ، پس مى شناسند آنها را و ایشانند مقصود از قول خداوند والمؤ منون .و نیز روایت کرده که : آن حضرت ، روز دوشنبه و پنجشنبه را روزه مى گرفتند. پس سبب آن را کسى از آن جناب پرسید. پس فرمود: (اعمال بالا مى رود در هر دوشنبه و پنجشنبه و دوست دارم که عمل من بالا رود در حالتى که من صائم باشم .)پس سیّد فرمود: (سزاوار است که انسان در هر دوشنبه و پنجشنبه محافظت کند به هر طریقى در طلب توفیق و مبادا که در این دو روز، خود را مهمل بگذارد در استظهار در طاعت و اینکه کوشش کند در سلامتى از اضاعت به قدر امکان . زیرا که عقل و نقل هر دو اقتضا مى کند که وقت عرض عبد بر سلطان ، مستعد و متحفظ باشد به خلاف غیر آن از اوقات .)
وصیت سیّد بن طاووس به فرزند خود :و در (کشف المحجه ) به فرزندش وصیت کرده که : (عرض کن حاجات خود را بر حضرت مهدى صلوات اللّه علیه در هر روز دوشنبه و هر روز پنجشنبه از هر هفته به آن جناب بعد از سلام بر او به آن زیارت که اولش این است : سلام اللّه الکامل التام تا آخر آنچه گذشت در باب سابق و بگو : یااَیُّهَا الْعَزیز مَسَّنا وَاَهْلَنا الضُّرَ وَ جِئْنا بِبَضاعَةٍ مُزْجاةٍ فَاَوْفِ لَنَا الْکَیْل وَتَصَدَّقْ عَلَیْنا اِنَّ اللّهَ یَجْزِى الْمُتَصَدِّقین . ونیز در شب و روز دوشنبه و پنجشنبه سعى کند در کردن عملى خالص که شاید به برکت آن ، از مفاسد باقى در گذرند و اختصاص دهد این دو روز را به بعضى اعمال ، چنان که در اخبار رسیده ، مثل :استحباب خواندن هزار مرتبه انا انزلناه در هریک از آنها.
و خواندن سوره هل اتى در نماز صبح هر دو روز. که هر دو سوره ، حال مختص است به امام عصر علیه السلام .
جاروب کردن مسجد در هر دو روز.خواندن استغفار ماءثور در آخر روز پنجشنبه .
شب و روز نیمه شعبان
هفتم : شب و روز نیمه شعبان که ولادت با سعادت آن جناب علیه السلام در آن بوده و این نعمت عظیمه را خداوند، در آن به بندگانش عطا فرموده . و اینکه مهدى صلى الله علیه و آله خواهد آمد در آخر الزمان در حالتى که منهدم شده ارکان دین انبیاء و مندرس شده آثار مراسم اوصیاء و منطمس شده آثار انوار اولیاء. پس پر مى کند زمین را از عدل و داد و حکمت ، چنان که پر شده از جور و جهل و ظلم .
دعاى مهم شب نیمه شعبان :آنگاه فرمود:این دعا را که قَسم است بر خداوند، به حق این مولود عظیم الشاءن بخواند در شب نیمه شعبان :اللّهم بحق لیلتنا هذه ومولودها وحجّتک وموعودها الّتى قرنت الى فضلها فضلا فتمت کلمتک صدقا وعدلا ...و آخر دعا الناطقین والعن جمیع الظالمین واحکم بیننا و بینهم یا احکم الحاکمین .
روز نوروز، روز ظهور امام عصر علیه السلام
هشتم : روز نوروز که روز ظهور و ظفر امام عصر علیه السلام بر دجّال است . و آن روزى است که ظاهر مى شود قائم در آن روز و ظفر مى دهد او را خداوند بر دجّال پس بر دار مى کشد او را بر کناسه کوفه .و هیچ روز نوروزى نیست مگر آنکه ما انتظار مى کشیم در آن فرج را. زیرا که آن روز از ایّام ماست که فُرس ، آن را محافظت نمودند و شما، یعنى عرب ، آن را ضایع نمودید. و مؤ یّد این مقال است آنچه شیخ نعمانى در غیبت خود از ابى هاشم داوود بن قاسم بن جعفرى روایت کرده که گفت : بودیم در نزد ابى جعفر محمّد بن على الرضا علیهما السلام پس جارى شد ذکر سفیانى و آنچه رسیده بود در روایت که امر او از محتوم است .پس گفتم به ابوجعفر علیه السلام که : (آیا خداوند بداء خواهد فرمود در محتوم ؟)
فرمود: (آرى !)پس گفتم به آن جناب که : (مى ترسم که خداوند بداء فرماید در قائم علیه السلام .)فرمودند: (بدرستى که قائم علیه السلام از میعاد است و خداوند خلف نمى فرماید میعاد خود را.)و محتمل است که هر کدام از آن روز، روز یکى از حالات آن جناب باشد؛ چون خروج از قریه کرعه یا ظهور در مکّه معظمه یا زمان غلبه و قهر بر اعدا و قتل گردنکشان یا استقرار در کوفه که مقرّ سلطنت است .
برگرفته از کتاب نجم الثاقب مرحوم حاج میرزا حُسین طبرسى نورى (ره )
رجعت در فرهنگ شیعه
رجعت در لغت به معنى بازگشت است، و مقصود از آن در فرهنگ شیعه، بازگشت گروهى ازامت اسلامى پس از ظهور حضرت مهدى ـ عجل الله فرجه الشریف ـ و قبل از برپایى قیامت به دنیاست . گواه روشن بر وجود رجعت، پیش از هر چیز قرآن کریم است
که در آیه 84 سوره نمل می فرماید : و یوم نحشر من کل أمة فوجا ممن یکذب بآیاتنا فهم یوزعون
و در آیه 87 مى فرماید: و یوم ینفخ فى الصور ففزع من فى السموات و من فى الأرض الا من شاء الله و کل اتوه داخرین
چنانکه می بینیم، آیات فوق از دو روز سخن گفته و «یوم» دوم را بر «یوم» نخست عطف نموده است.
افزون بر این، در روز نخست، تنها از زنده شدن گروهى خاص سخن به میان آورده و در روز دوم از مرگ همه انسانها یاد کرده است. از ملاحظه مجموع این نکات در می یابیم که روز نخست غیر از روز قیامت بوده و آن دو با هم فرق دارند.
مجددا یاد آور می شویم آیه نخست از زنده شدن گروهى خاص سخن می گوید، و چنین روزى طبعا نمی تواند روز رستاخیز باشد. زیرا در آن روز همه انسانها پس از نفخ صور زنده می شوند، چنانکه می فرماید: «إن کل من فی السموات و الأرض إلا آتى الرحمن عبدا... و کلهم آتیه یوم القیامة فردا»(مریم/93ـ95) همه کسانى که در آسمانها و زمین هستند با حال تسلیم به محضر خداى مهربان در می آیند... و همه آنان در روز قیامت تنها نزد او حاضر می گردند .
نیز در آیه دیگر در وصف قیامت می فرماید: و حشرناهم فلم نغادر منهم أحدا (کهف/47): آنان را براى حساب گرد می آوریم، و یک تن را هم رها نمی کنیم.
نتیجه اینکه، از مقایسه دو آیه سوره نمل و اختلاف آنها در مضمون، بایدگفت که جهان در انتظار دو روز است که در یکى تنها برخى از انسانها محشور می شوند و در دیگرى همه انسانها . روایات شیعه، روز نخست را مربوط به پس از ظهور حضرت مهدى و قبل از رستاخیز می داند .
بازگشت گروهى از صالحان و یا تبهکاران قبل از رستاخیز امر شگفت آورى نیست، زیرا در امتهاى پیشین نیز گروهى پس از مرگ بار دیگر زنده شده و پس از مدتى براى بار دوم در گذشته اند .
بازگشت گروهى به این جهان نه مخالف حکم عقل است، و نه معارض با نقل، زیرا همان گونه که یادآور شدیم به صریح قرآن در امتهاى پیشین چنین واقعهاى رخ داده، و این خود بهترین گواه بر امکان آن است. و این نیز که برخى پنداشته اند رجعت با تناسخ یکسان است، تصورى کاملا بی پایه است، زیرا تناسخ آن است که نفس پس از مرگ بار دیگر حیات خویش را از نطفه آغاز کند و یا به بدن دیگرى تعلق بگیرد. حال آنکه در رجعت هیچیک از این دو امر باطل وجود ندارد. حکم رجعت از این جهت بسان زنده شدن مردگان در امتهاى پیشین، و معاد جسمانى در قیامت بوده و در حقیقت جلوهاى کوچک از رستاخیز نهایى است که در آن همه انسانها بدون استثناء زنده می شوند.
علت رجعت
شبهه:
چگونه مهدى منتظر در آخر الزمان مى تواند مردگان را زنده کند، و مؤمنین را عزیز بدارد و فاسقین را عذاب نماید؟ و اصولا آیا اعتقاد به رجعت پشتوانه علمى دارد در حالیکه جزء اعتقادات مسلمین نمى باشد، چرا که عقلا ممکن نیست و دلیل بر آن نداریم.
جواب اجمالى:
زنده کردن مردگان، در حقیقت کار خداوند است، که گاهى به بعضى از بندگان صالحش همچون حضرت عیسى علیه السلام و امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف این اذن را مى دهد بعضى از انسانها را بتوانند زنده کنند و این زنده کردن فقط با اذن الهى امکان پذیر است.
و رجعت هم به معناى زنده شدن بعضى انسانها در دنیا، در موقع ظهور امام زمان عج ، از روایات و بعضى آیات استفاده مى شود، و طبق سخنان پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله این امر در امت اسلامى نیز همانند امتهاى گذشته به وقوع خواهد پیوست.
مساله رجعت ارتباطى با زنده کردن مردگان توسط امام زمان عج ندارد و شیعیان زنده کردن اموات را به خداوند نسبت مى دهند نه به امام زمان عج
جواب تفصیلى:
قبل از پاسخ به شبهه مذکور لازم است نکاتى ذکر شود و آن اینکه: مساله رجعت هیچ ارتباطى با زنده کردن مردگان و یا عزیز نمودن مؤمنین و عذاب کردن فاسقین، توسط امام زمان ندارد و شیعیان هیچ موقع زنده نمودن مردگان را به امام زمان ربط نمى دهند، بلکه همواره اعتقادشان این است که زنده کردن و یا میراندن مخصوص ذات مقدس خداوند است. با توجه به این مطلب بحث از احیاء مردگان توسط غیر خدا، بحث حاشیه اى خواهد بود. در قرآن کریم خداوند صفاتى را براى خودش مطرح مى کند که مخصوص ذات مقدس او مى باشد و غیر از خداوند کسى از انبیاء و ائمه و ملائکه آن صفات را ندارند. مانند:
لااله الا هو یحیى و یمیت معبودى جز او نیست، زنده مى کند و مى میراند
الله یتوفى الانفس حین موتها خداوند ارواح را به هنگام مرگ قبض مى کنند.
هنگامى که خداوند به عیسى بن مریم(ع) گفت: یاد کن نعمتى را که به تو و مادرت بخشیدیم، زمانى که تو را با «روح القدس» تقویت کردم; که در گهواره و به هنگام بزرگى، با مردم سخن مى گفتى و هنگامى که کتاب و حکمت و تورات و انجیل را به تو آموختم، و هنگامى که به فرمان من، از گل، چیزى به صورت پرنده مى ساختى، و در آن مى دمیدى، و به فرمان من پرنده مى شد، و کور مادر زاد، و مبتلا به بیمارى پیسى را به فرمان من، شفا مى دادى، و مردگان را (نیز) به فرمان من زنده مى کردى; و هنگامى که بنى اسرائیل را از آسیب رساندن به تو، بازداشتم; در آن موقع که دلایل روشن براى آنها آوردى، ولى جمعى از کافران آنها گفتند: اینها جز سحر آشکار نیست
با توجه به مقدمه فوق، مى گوئیم: در همه ادیان به ظهور مصلح جهانى بشارت داده شده است و این مصلح جهانى که وارث همه علوم و معجزات انبیاء گذشته مى باشد و عدل و داد را برقرار کرده و زمین را از لوث ستمگران و خیانتکاران پاک مى کند.
قرآن مى فرماید: و لقد کتبنا فى الزبور من بعد الذکر ان الارض یرثها عبادى الصالحون در "زبور" بعد از ذکر (تورات) نوشتیم بندگان شایسته ام وارث (حکومت) زمین خواهند شد»، و امام زمان (ع) که همان مصلح موعود است همه معجزات پیامبران را خواهد داشت بنابراین زنده کردن مردگان نیز مى تواند از معجزات آن حضرت باشد اما باید توجه داشت که هرگونه معجزه اى تنها باذن الهى خواهد بود و بدون اذن خداوند انجام معجزه ممکن نیست.
رجعت و عقیده مسلم شیعه
رجعت، به معنى بازگشتن است، و مراد از آن زنده شدن و بازگشتن گروهى، (از نیکان بسیار نیک و انسان هاى بسیار بد) بعد از حضرت قائم عج مى باشد، تا نیکان با مشاهده دولت آن بزرگوار شادمان بشوند و به فیض نصرتش مفتخر گردند. و انسان هاى بد نیز با مشاهده دولتى که هرگز نمى خواستند، غمگین گردند و به ذلت و خوارى برسند، و عقوبت و عذاب ببینند و به دست دوستان آن حضرت کشته شوند و اما دیگر مردمان در قبرها مى مانند تا در قیامت حاضر گردند
اما اینکه گفتید عقلا ممکن نیست و دلیلى بر آن نداریم؟! مى گوئیم بهترین دلیل بر امکان چیزى وقوع آن است و در امتهاى گذشته نظیر آن واقع شده است و قرآن کریم موارد مختلفى از رجعت را بیان نموده است از جمله به داستان قومى اشاره مى کند که از ترس طاعون از وطن خود فرار کردند و خداوند آنها را مدتى طولانى میراند و سپس به سبب دعاى یکى از پیامبران بنام «حزقیل» همه آنها را زنده کرد بعد از آن پس از مدتى به اجل طبیعى از دنیا رفتند
براى روشن شدن مطلب دو آیه و دو روایت نقل مى شود:
الف) آیات:
1ـ قرآن مى فرماید: الم تر الى الذین خرجوا من دیارهم و هم الوف حذر الموت، فقال لهم الله موتوا، ثم احیاهم ان الله لذو فضل على الناس و لکن اکثر الناس لایشکرون آیا ندیدى آنان را که از بیم مرگ از خانه هاى خود بیرون رفتند و آنها هزاران تن بودند، پس خداوند به آنها گفت: بمیرید. سپس آنان را زنده کرد، بى گمان خدا بر مردم صاحب فضل است. و لکن بسیارى از مردم سپاسگزارى نمى کنند
و طبق قاعده معروف: حکم الامثال فیما یجوز و ما لا یجوز واحد احتمال امتناع آن از بین مى رود و ثابت مى شود که رجعت یک کار ممکنى است و نمى تواند در این امت)پیامبر اسلام) ممکن نباشد، و روایات ما آن را اثبات کرده اند و پیامبر (ص) در این مورد مى فرماید: یکون فى هذه الامه کل ما کان فى بنى اسرائیل حذو النعل بالنعل و القزة بالقزة هر اتفاقى که در بنى اسرائیل رخ داده بدون ذره اى کم و زیاد در این امت هم رخ مى دهد.
2ـ آیه ى دیگرى که بر رجعت دلالت دارد این است که خداوند مى فرماید: و یوم نحشر من کل امة فوجاً) به خاطر آور روزى را که ما از هر امتى، گروهى را از کسانى که آیات ما را تکذیب مى کردند محشور مى کنیم، و آنها را نگه مى داریم تا به یکدیگر ملحق شوند، این آیه مربوط به قیامت نمى تواند باشد چون در قیامت همه محشور مى شوند نه از هر گروهى فوجى، لذا این آیه مربوط به رجعت مى شود.
ب) روایات:
1ـ مأمون خدمت امام رضا (ع) عرض کرد یا ابا الحسن درباره رجعت چه مى گویى؟ حضرت فرمود: رجعت حق است در امت هاى پیشین بوده است و قرآن هم ازآن سخن گفته است و پیامبر هم فرمود: پس مى آید، براى این امت هر آنچه براى امت هاى گذشته پیش آمد، بدون کم و زیاد، و فرمود هنگامى که مهدى (عج) از فرزندان من ظهور نماید، عیسى از آسمان پایین آمده پشت سر آنحضرت نماز مى گذارد... مأمون عرض کرد سرانجام چه مى شود؟ فرمود: حق به اهل خودش بر مى گردد. این روایت به خوبى دلالت بر وجود رجعت و صحت آن دارد که نیازى به توضیح نیست.
2ـ سلمان مى گوید: پیامبر اسلام (ص) دوازده امامى بعد از خود را معرفى نمود، و اسامى هر یک را بیان نمود، من گریستم و عرض کردم آیا من آنها را درک مى کنم؟ فرمود: تو اى سلمان و امثال تو آنها را دوست مى دارند و با معرفت آنها را درک مى کنند، سلمان گوید خدا را شکر کردم سپس عرض کردم یا رسول الله آیا من تا زمان آنها زنده خواهم بود؟ فرمود: اى سلمان این آیه را بخوان «هنگامى که نخستین وعده فرا رسد گروهى از بندگان نیرومند و جنگجوى خود را بر ضد شما مى انگیزم، خانه ها را جستجو کنند و این وعده اى است قطعى پس شما را بر آنها چیره مى کنیم و شما را بوسیله داراییها و فرزندان کمک خواهیم کرد و نفرات شما را بیشتر قرار مى دهیم سلمان مى گوید من از روى شوق گریه نمودم و گفتم یا رسول الله این حادثه در زمان شما (و با حضور شما) خواهد بود فرمود آرى و الله در آن زمان من و على و فاطمه و حسن و حسین و نه امام از فرزندان حسین (علیهم اسلام) و هر کسى که در مسیر اهلبیت مظلوم واقع شده اند همه یکجا گردهم مى آییم، آنگاه ابلیس و لشکریان او و مؤمنین واقعى و کافران حقیقى حاضر مى شوند، و فرمود ماییم تأویل این آیه: «ما چنین اراده نموده ایم، که بر مستضعفان زمین منت نهیم و آنان را پیشوایان وارثان روى زمین قرار دهیم». سلمان مى گوید از نزد پیامبر (ص) برخواستم از آن به بعد، هیچ باکى نداشتم که من مرگ را ملاقات کنم و یا او به سراغم آید.