پروفسور ماسارو ایماتو سری از اسرار نماز را برملا کرد.
آقای دکتر ماسارو با انجام حدود تنها 10 هزار آزمایش تا سال 1381 هجری شمسی بر روی مولکول های آب ، اثبات کرد که تمامی افکار ها ، رفتارها و گفتار ها ، مستقیماً بر روی شکل کریستالی مولکول های آب اثر میگذارد. بگونه ای که در مقابل افکار ، رفتار و گفتار مثبت و مفید واکنش زیبا و در مقابل افکار ، رفتار و گفتار منفی و مضر واکنش زشت از خود نشان میدهد.
این آقای دکتر اومد و آزمایشات خود را بر روی اسماء الهی که در قرآن ذکر شده است و تعداد آن اسماء 99تا میباشد ، انجام داد و دقیقاً تمامی آزمایشات ایشان روی این اسماء مثبت بود( یعنی مولکول های آب همش ساختاری منظم و زیبا از خود نشان میدادند).
این تحقیقات سری از اسرار نماز را بیان می کند.
حالا شاید بگین که خوب ، چگونه این تحقیقات و آزمایشات رمزی از رموز نماز را فاش میکند؟
در جواب باید بگم فقط کافی هست به این حدیث از پیامبر اکرم (ص) توجه ویژه داشته باشیم.
متن عربی حدیث: (مثل الصوات الخمس کمثل نهرجار عذب علی باب احدکم یغتسل فیه کل یوم خمس مرات فما یبقی ذالک من الدنس )
ترجمه:( نمازهای پنج گانه به نهر جاریِ گوارایی می مانند که بر در خانه هایتان روان است وهر روز پنج بار خود را در زلال آن شست و شو می دهید، دیگر هیچ پلیدی باقی نمی ماند). ( کنز العمال ، ج 7، ص ,291 حدیث 18931 )
و شاید بهتر باشد به این آیه از قرآن توجه کنیم که خدا میفرماید:
(أَفَرَأَیتُمُ الْمَاءَ الَّذِی تَشْرَبُونَ(الواقعة/68)
آیا به آبی که مینوشید اندیشیدهاید؟!
و همچنین به این آیه که میفرماید:
(یسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ ...(الجمعة/1)
(آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است همواره تسبیح خدا میگویند...)
آیا هوشمندانه تغییر شکل دادن مولکول های آب در برابر اسماء الهی و قرائت قرآن و چیز های مثبت ، نشانی از تسبیح آب و تمامی ذره های هستی نیست؟
در پایان خوب است متذکر بشویم که این نتایج و آزمایشات و مستندات تنها کوشه ای از تاثیرات نماز بر روی جسم انسان که از 70 درصد آب آفریده شده، را نشان میدهد. خدا میداند که چه اثراتی بر روی روح آدمی دارد.
http://www.irpdf.com/book-5623.html دانلود فایل پاورپوینت شهادت آب
1.الذین یومنون بالغیب ...
[پرهیزکاران] کسانی هستند که به غیب ایمان می آورند...
(سوره بقره ، آیه 3)
تأویل «بالغیب» قیام امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است.
(کمال الدین - بحارالانوار ج 51 ص 53)
2. فاستبقوا الخیرات اینما تکونوا یات بکم الله جمیعاً.
در نیکی کردن بر یکدیگر سبقت گیرید. هرجا که باشید خداوند شما را گرد می آورد.
(سوره بقره : آیه 148)
تأویل «بکم» امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف و یاران اوست.
(غیبت نعمانی - بحارالانوار ج 51 ص 58)
3.اقتربت الساعة و انشق القمر.
رستاخیز نزدیک شد و ماه دوباره گردید. (سوره شریفه قمر : آیه 1)
تأویل «الساعة» ظهور امام زمان - عجل الله تعالی فرجه شریف - است.
تفسیر علی بن ابراهیم / بحارالانوار، ج 51، ص 49.
4. یعرف المجرمون بسیماهم .
تباهکاران را به نشان صورتشان می شناسند.
(سوره شریفه الرحمن / آیه 41)
تأویل «یعرف المجرمون» امام زمان - عجل الله تعالی فرجه شریف - است که تبهکاران را به نشان صورتشان می شناسد.
(غیبت نعمانی / بحارالانوار، ج 51، ص 59.)
5.هل اتیک حدیث الغاشیه .
آیا داستان غاشیه (پوشنده) به تو رسیده است.
(سوره شریفه غاشیه / آیه1)
تأویل «الغاشیه» امام زمان - عجل الله تعالی فرجه شریف - است
(ثواب الاعمال / بحارالانوار - ج 51، ص 50.)
6. والفجر، ولیال عشر و الشفع و الوتر.
سوگند به سپیده صبح ، و سوگند به شبهای دهگانه و سوگند به جفت و طاق
(سوره شریفه فجر آیه 1 -3)
تأویل «الفجر» امام زمان - عجل الله تعالی فرجه شریف - است.
(تفسیر البرهان- ج 4، ص 457.)
7. والنهار اذا تجلی.
سوگند به روز آن گاه که آشکار شود.
(سوره شریفه لیل: آیه 2)
تأویل «النهار» امام زمان - عجل الله تعالی فرجه شریف - است.
(تفسیر علی بن ابراهیم - بحارالانوار ، ج 51، ص 49)
8.تنزل الملئکه و الروح فیها باذن ربهم من کل امر.
در شب قدر فرشتگان و روح به اجازه ی پروردگارشان برای انجام کارها نازل می شوند.
(سوره شریفه قدر / آیه 4)
تأویل «تنزل الملئکه و الروح» نزول آنها بر امام زمان - عجل الله تعالی فرجه شریف - است.
(تفسیر البرهان - ج 4، ص 488)
9.سلام هی حتی مطلع الفجر.
تا طلوع بامداد همه سلام و درود است .
(سوره شریفه قدر / آیه 5.)
تأویل «مطلع الفجر» زمان ظهور امام زمان - عجل الله تعالی فرجه شریف - است.
(تفسیر البرهان - ج 4، ص 487.)
10. والعصر ، ان الانسان لفی خسر.
سوگند به زمانی که آدمی در زیان است.
(سوره شریفه عصر / آیه 1 -2)
تأویل «والعصر» زمان ظهور امام زمان - عجل الله تعالی فرجه شریف - است.
(تفسیر البرهان - ج 4، ص 504)
«گویا من سفیانی (سرکردة دشمنان حضرت امام عصر(ع)) را میبینم که در زمینهای سرسبز شما در کوفه اقامت گزیده، ندا میدهد که هر کس سر یک تن از شیعیان علی(ع) را بیاورد، هزار درهم پاداش اوست. در این هنگام، همسایه به همسایه دیگر حمله میکند و میگوید: این شخص از شیعیان است. او را میکشد و هزار درهم جایزه میگیرد».
کوفه یکی ازشهرهای عراق است که در جنوب این کشور، در 10 کیلومتری شمال شرق نجف اشرف قرار دارد. این شهر در کنار رود فرات ساخته شده، آب و هوای معتدلی دارد و از دیرباز سرسبز و خرّم بوده است.1
شهر کوفه، از مهمترین شهرهای جهان اسلام به شمار میآید. تاریخ بنای ابتدایی شهر به طور دقیق معلوم نیست. شهر کوفه در سال 17 ق. پس از فتح قادسیه و مدائن به دستور خلیفة دوم، توسط سعد وقّاص تجدید بنا شده است. از این پس، این شهر، دارالهجرة مسلمانان بوده و به قبّـ[ الاسلام معروف شده است. کوفه سالها مرکز علم و فرهنگ و سیاست بوده و طبق روایات، مدفن بسیاری از انبیا، اوصیا، اولیا، صلحا و علما است. کوفه در طول تاریخ اسلام، حوادث تلخ و شیرین فراوانی به خود دیده است.2
در بسیاری از روایات از معصومان(ع) در مدح و تعظیم شهر کوفه سخنانی بیان شده است. امام صادق(ع) فرمود: «ما در هیچ شهری به اندازة کوفه، دوست نداریم. خداوند شما (اهل کوفه) را به امری هدایت فرمود که نادانها به آن آگاه نبودند... ولایت ما بر آسمانها و زمین و کوهها و شهرها عرضه شد و هیچ کدام، مانند کوفه آن را نپذیرفتند».3
نیز فرمود:
«مکّه، حرم الهی و مدینه، حرم نبوی و کوفه، حرم علی(ع) است». اوج شهرت و عزّت و افتخار شهر کوفه، زمانی است که امام علی(ع) در سال 36 ق. (657 م.) این شهر را مرکز خلافت اسلامی قرار داد. این امر، کوفه را مرکزی مهم برای فعّالیّتهای سیاسی و اجتماعی و اقتصادی قرار داد و باعث توجّه و رویآوری بیش از پیش طوایف و قبایل جامعة اسلامی به این شهر شد.4
از دیگر ارزشمندیهای شهر کوفه، تأثیر آن در آخرالزّمان و در عصر طلایی ظهور حضرت حجّت(ع) میباشد. در دوران پیش از ظهور، در مورد لشکرکشیهای سفیانی روایات بسیاری در مورد کوفه وجود دارد که به عنوان مثال به تعدادی از آنها اشاره میکنیم: امیرمؤمنان علی(ع) در مورد جنایات وی به کوفیان فرمود: «بدا به حال کوفه! سفیانی چه جنایاتی در آنجا انجام میدهد! به حریم شما تجاوز میکند، کودکان را سر میبرد و ناموس شما را هتک میکند».
در جای دیگری امام باقر(ع) میفرماید: «گویا من سفیانی (سرکردة دشمنان حضرت امام عصر(ع) را میبینم که در زمینهای سرسبز شما در کوفه اقامت گزیده، ندا میدهد که هر کس سر یک تن از شیعیان علی(ع) را بیاورد، هزار درهم پاداش اوست. در این هنگام، همسایه به همسایه دیگر حمله میکند و میگوید: این شخص از شیعیان است. او را میکشد و هزار درهم جایزه میگیرد».5
روایاتی نیز هست که به این موضوع اشاره دارد که مردم کوفه در زمان پیش از ظهور توسط سپاه سفیانی قتل عام میشوند و ابنیهاش تخریب میشود. از آن جمله میتوان به این روایت اشاره کرد: «سپاه سفیانی وارد کوفه میشوند و احدی را فرو نمیگذارند جز اینکه به قتل میرسانند».6
همچنین: «سفیانی سپاهی را به سوی کوفه گسیل میدارد که تعدادشان هفتادهزار نفر میباشند، اهل کوفه را میکشند، به دار میزنند و اسیر میگیرند».7
از این رو میتوان گفت ساکنان کوفهای که مرکز حکومت قرار میگیرد، اهالی سابق آن نیستند بلکه مؤمنانی هستند که از اقصا نقاط جهان به مرکز حکومت حضرت ولیعصر(ع) میآیند. چنانکه حدیث شریف میفرماید: «هنگامی که قائم(ع) وارد کوفه شود، هیچ مؤمنی نمیماند، جز اینکه در آنجا باشد یا به سوی آن عزیمت نماید».8
اوّلین جایی که کوفه پس از ظهور نقش پررنگتری مییابد، در جنگ میان اعوان شیطان و یاران امام عصر(ع) میباشد. ابلیس پس از آنکه در ماجرای خلقت حضرت آدم(ع) بر او سجده نکرد و از درگاه الهی رانده شد درصدد انتقام از این مخلوق تازة خداوند برآمد. او با توجّه به معرفتی که به خداوند داشت به عزّت او قسم خورد که به جز مخلصان، دیگر انسانها را گمراه کند و برای همین امر از خداوند تا روز قیامت مهلت خواست. خداوند تا موعد مشخّصی (یوم الوقت المعلوم) به او مهلت داد.
در روایات متعدّدی که ذیل این آیه آمده، آن موعد مشخّص را ظهور امام عصر(ع) بیان نمودهاند.9 پس از ظهور امام عصر(ع) طیّ نبردی ابلیس به همراه اعوان و انصار جنّی و انسیاش در برابر امام و یارانشان صفآرایی میکنند. نتیجة این نبرد نیز شکست شیطان و یاران اوست و در پایان این جنگ، در مسجد کوفه، شیطان در حالی که با زانوی خود راه میرود، به آنجا میآید و میگوید: ای وای بر من از امروز! پس حضرت مهدی(ع) موی پیشانی او را میگیرد و گردنش را میزند و آن هنگام، روز وقت معلوم است که مهلت شیطان به پایان میرسد».10
آنچه که باعث مزید فضیلت سرزمین کوفه گردیده، وجود مکانهای خاصّی نظیر «مسجد سهله» و «مسجد کوفه» است که روایات فراوانی نیز در فضیلت این دو مکان مقدّس در خصوص این اماکن وارد شده است؛ از جمله امام صادق(ع) ضمن حدیث مفصّلی دربارة حضرت ولی عصر(ع) به مفضّل فرمودند: «مرکز حکومت او کوفه، مرکز قضاوتش مسجد کوفه و مرکز بیتالمال و محلّ تقسیم غنایم مسلمانان، مسجد سهله و محلّ خلوت و مناجاتهایشان تپههای سپید و نورانی نجف اشرف است».11
مسجد کوفه، مسجدی نقشآفرین است تا زمانی که غیبت کبرا به سر میآید و فرودگاه حضرت ولیعصر(ع) میشود. در روایات اسلامی مسلّم ما آمده است که ایشان با جمعی از یاران، در نُه قبّة نورانی در مسجد کوفه فرود میآیند و همین محل را محلّ حکومت خود قرار میدهند و پایتخت دولت کریمة ایشان، این مسجد انتخاب میشود و همة ملل برای دیدن حضرت به این شهر میآیند و طول و عرض این شهر گسترش پیدا میکند و تا کیلومترها وسعت مییابد. این مسجد در تمام دوران دولت کریمه باقی میماند و پایتخت تمام ائمه(ع) بعد از امام زمان(ع) است از جمله مرکز حکومت کریمة حضرت امام حسین(ع) که سیصد سال بعد از امام مهدی(ع) به حکومت میرسند و از اینجا جهان را اداره میکنند تا قیامت آن واقعة عظیم رخ میدهد.12
پینوشتها:
1. کتابخانة الکترونیکی ظهور.
2. نورپرتال.
3. سفینة البحار، ج 7، ص 543.
4. دایر?المعارف الاسلامی[ الشیعه، ج 20.ج
5. سایت موعود عصر، ذیل بخش مقالات، عنوان: دوران ظهور از کلام امام باقر(ع).
6. بحارالانوار، ج 52، ص 219.
7. همان، ج 52، ص 239.
8. شیخ طوسی، کتاب الغیبه، ص 455، به نقل از سایت موعود عصر، ذیل پرسش شما پاسخ موعود، عنوان چرا کوفه به عنوان مرکز حکومت امام مهدی(ع) برگزیده شده است؟
9. سایت موعود عصر(ع) ذیل بخش مقالات، عنوان از ظهور تا قیامت.
10. تفسیر عیاشی، ج 2، ص 243 به نقل از سایت مستور، ذیل پرسش و پاسخ.
11. بحارالانوار، ج 53، ص 11.
12. شفیعی سروستانی، اسماعیل، مثلث مقدّس، ص 133.
منبع: ماهنامه موعود شماره 103
به گزارش شیعه آنلاین به نقل از زنان ایران، وضعیت زنان در دوره آخرالزمان آنقدر به ابتذال کشانده میشود که خطر آن جوامع اسلامی را به طور جدی تهدید میکند.رسول اکرم (ص) ضمن بیان آن وضعیت خطرات ناشی از آن را گوشزد نموده و امت اسلامی را نسبت به فرو رفتن در این منجلاب هشدارداده است و ضروری است زنان در عصر غیبت گوش جان به این موعظه گرانقدر سپرده و همچون دیدبانی بصیر و آگاه و به عنوان فرهنگ سازان جامعه، با آگاهی نسبت به خطرات، خود و جامعه را از این مرداب وحشتناک برهانند.زن اگر در جایگاه واقعی خود در عالم هستی قرار گیرد، موجودی است نجات دهنده و حیات بخش. در غیر این صورت تبدیل به موجودی میگردد که یک جامعه را به سوی انحطاط میبرد.گویند روزی پیامبر اکرم (ص) در جمع صحابی خود فرمودند: "چگونه میشود حال شما هنگامی که زن های شما فاسد شوند و جوانان شما به فسق و فجور بگرایند و شما نیز به جای امر به معروف امر به منکر و نهی از معروف نمایید! معروف را منکر بپندارید و منکر را معروف!"اصحاب با تعجب سؤال کردند: آیا چنین وضعی پیش خواهد آمد؟ پیامبر (ص) فرمودند: "بلی، بدتر از این هم خواهد شد".و بعد پیامبر به بیان تفصیلی تر وضعیت دوران آخرالزمان پرداختند و فرمودند: "هنگامی که زنها برای طمع دنیا در داد و ستد همسرانشان شرکت کنند. مردها خود را به صورت زنها و زنها خود را به صورت مردها در می آورند".لعنت خدا بر زنانی که خود را به صورت مرد در می آورند و مردانی که خود را به صورت زن در میآورند". علت اینکه پیامبر با این تندی از زنان و مردان آخرالزمان سخن می گویند، شاید به جهت این است که آنها از ناموس خلقت و آیین فطرت بیرون رفته اند وسنت های حاکم بر نظام آفرینش را زیر پا نهاده و با سرشت خویش درافتاده اند.حضرت در ادامه میفرمایند: "زنا دادن به صورت یک فضیلت برای زن بازگو می شود، دیگر منتظر شب نمی شوند که تاریکی آنها را بپوشاند، زیرا جرأت بر خدا به آن حد می رسد". محمد باقر مجلسی در بحار الانوار می نویسد: یعنی دیگر نیازی به مخفی کاری نیست، بلکه آشکارا گناه میشود.وی در جایی دیگر از بحار الانوار مینویسد؛ امام محمد صادق (س) نیز میفرمایند: "در دوره آخرالزمان، بعضی از مردان از راه فساد زنان درآمد کسب میکنند". بنگاه های سرمایه داری عظیم در حال حاضر که به خرید و فروش زنان می پردازند مؤیدی بر این مطلب است.رسول خدا ص): در آخر امت من، مردانی پیدا میشوند که زنانشان در عین لباس پوشیدن و عور هستند و بر سرشان چیزی همانند کوهان اشتران لاغر است، آنها عطر بهشت را نمی شنوند، انها را لعنت کنید که آنها از رحمت خدا به دور هستند".مجلسی در بحار الانوار از پیامبر می نویسد که فرموده اند: "هنگامی که ببینی زن از همسرش مطلع است که او با هم جنس خود رابطه دارد (هم جنس بازی می کند) و به روی او نمی آورد و می بینی که در بهترین خانه ها زن تشویق می شود که فسق و فجور کند".جامعه پیش از ظهور جامعه ای مملو از فساد و بی بندوباری اخلاقی است واز جمله فساد رایج در دوره آخرالزمان، رواج هم جنس بازی ست. به صورتی که جنبه قانونی پیدا می کند و به آن رسمیت داده می شود واگر کشوری زیر بار این فساد نرود، به آن متعرض می شوند و او را مورد تمسخرقرارمیدهند.محمد بن مسلم میگوید به امام باقر (ع) عرض کردم: "قائم شما چه وقت ظهور خواهد کرد" امام فرمودند: "آنگاه که مردها خود راشبیه زنان نمایند و زنها خود را شبیه مردان، آنگاه که مردان به مردان اکتفا کنند و زنان به زنان".و در حدیث دیگری امام صادق (ع) فرمودند: "در آن زمان زنان را می بینی که از بذل خود به کفار هیچ واهمه ای ندارند".آمار بالای دختران در برخی ممالک اسلامی که خود را در بازارهای تجارت دختران جوان در کشورهای اروپایی در معرض فروش قرار می دهند، حکایت از تحقق این روایت دارد.مجلسی در جایی دیگر از بحارالانوار میآورد: "زنها را می بینی که با زنها آمیزش می کنند و زنها و عور میباشند و زینت هایشان را آشکار می کنند و از دین بیرون می روند و به فتنه ها میگرایند و به سوی شهوت ها و لذت ها می شتابند، محرمات الهی را حلال و در جهنم جاودان هستند. هنگامی زنان را می بینی که با خشونت با همسرانشان رفتار کنند و آنچه او نمی خواهد انجام دهند و...".حضرت علی (ع) نیز میفرمایند: "در آخرالزمان، زنان به خاطر حرص به دنیا، در کسب و کار همسران خود شرکت مینمایند".شاید این روایت اشاره به آن داشته باشد که زنان در بازی ثروت اندوزی سرمایه داران، بی توجه به این لطف الهی که آنان را از وظیفه تأمین مایحتاج و مخارج زندگی فارغ کرده است، دوشادوش مردان از صبح تا شام را در شرکتها و کارخانجات سپری می کنند و فرزندان و خانواده خویش را از نعمت تربیت و عاطفه ورزی محروم مینمایند
برگرفته از
: http://www.shia-online.ir/article.asp?id=11929
بیا عزیز دل فاطمه، دلم تنگ است
بیا که شیشه ی دل در تهاجم سنگ است
بیا که یافتن آفتاب حق سخت است
در این خلیفه سرا انتخاب حق سخت است!
بیا که پیکر ایمان خلق، مجروح است
بیا که کشتی طوفان گرفته بی نوح است
بیا که بی تو بجز خار در مقابل نیست
بیا که جان به فدایت... اگر چه قابل نیست!
بیا که سیر ببینیم روی ماهت را
به اشک چشم بشوییم گرد راهت را
کویر سینه صفای ترا گرفت آقا
دلم دوباره هوای ترا گرفت آقا
به بوی پیرهنت آفتاب سرمست است
و شب به شوق حضور تو تا سحر مست است
امیر قافله ی عشق! دست حق یارت
عزیز فاطمه باز آ... خدا نگهدارت!
در روایات متعددی از حضرت سلمان (ره) به عنوان یکی از رجعت کنندگان؛ یعنی کسانی که در عصر ظهور دوباره به جهان بازمیگردند تا امام مهدی (ع) را یاری کنند و آن دوران خوش را دریابند، یاد شده است.
در یکی از این روایات که از امام صادق (ع) نقل شده است، در این باره چنین میخوانیم: به همراه قائم ـ درود خدا بر او باد ـ بیست و هفت نفر مرد از پشت کوفه خارج میشوند؛ پانزده نفر از قوم موسی ـ درود خدا بر او باد ـ همان کسانی که به حق راهنمایی و به آن داوری میکردند؛ هفت نفر از اصحاب کهف، یوشع بن نون [وصی حضرت موسی]، سلمان، ابودجانة انصاری، مقداد و مالک اشتر. آنها در پیشگاه او یاران و حاکمان خواهند بود».1
در روایت مفصلی که سلمان (ره) از پیامبر گرامی اسلام(ص) نقل کرده است، آن حضرت، پس از معرفی همة جانشینان خود از امام علی (ع) تا امام مهدی (ع) خطاب به سلمان میفرماید: «ای سلمان! به درستی که تو او را در خواهی یافت و همچنین همة کسانی که مانند تو هستند و کسانی که ولایت او را پذیرفته و به معرفت او دست یافتهاند. [در اینجا سلمان میگوید:] شکر خدا را به جای آوردم و گفتم: آیا من تا زمان او عمر خواهم کرد؟ پس، آن حضرت این سخن خدای تعالی را خواند: «پس آنگاه که وعدة [تحقّق] نخستین آن دو فرا رسد، بندگانی از خود را که سخت نیرومندند بر شما میگماریم تا میان خانهها [یتان برای قتل و غارت شما] به جستجو درآیند و این تهدید تحقّق یافتنی است. پس [از چندی] دوباره شما را بر آنان چیره میکنیم و شما را با اموال و پسران یاری میدهیم و [تعداد] نفرات شما را بیشتر میگردانیم»2 سلمان میگوید: [در این هنگام] گریه و شوق من فزونی گرفت و گفتم: ای پیامبر خدا! آیا این [موضوع] عهدی از سوی شماست؟
پس فرمود: آری به خدایی که مرا به حق فرستاد، این بر عهدی است ازسوی من، علی، فاطمه، حسن، حسین، نُه [امام جانشین]، همة کسانی که از ما و با ما هستند و در راه ما ستمی دیدهاند. سوگند به خدا، بیتردید در آن زمان ابلیس و سپاهیان او و [همچنین] همة کسانی ایمان خالص یا کفر خالص داشتهاند، برای او (امام مهدی) حاضر میشوند تا [ستمگران] قصاص شوند و به مجازات خود برسند. پروردگارت به هیچکس ستم نمیکند. آنچه گفتم تأویل این آیه است که: «و خواستیم بر کسانی که در آن سرزمین فرودست شده بودند، منّت نهیم و آنان را پیشوایان [مردم] گردانیم، و ایشان را وارث [زمین] کنیم، و در زمین قدرتشان دهیم [و از طرفی] به فرعون و هامان و لشکریانشان آنچه را که از جانب آنان بیمناک بودند، بنمایانیم».3 سلمان میگوید: «از پیشگاه آن حضرت برخاستم در حالی که هیچ نگران نبودم که من مرگ را دیدار کنم، یا مرگ مرا».4
در مورد آیاتی که پیامبر اسلام(ص) در ابتدای این روایت شریف به آنها استناد میکنند، باید گفت که این آیات در ابتدای سورة اسرا و پس از اشاره به ماجرای بنی اسرائیل وارد شده است. در آیة قبل از این دو آیه چنین میخوانیم: «و در کتاب [آسمانیشان] به فرزندان اسرائیل خبر دادیم که: «قطعاً دوبار در زمین فساد خواهید کرد و قطعاً به سرکشی بسیار بزرگی بر خواهید خاست».5
آیات یاد شده از جمله آیاتی هستند که در روایات اهل بیت عصمت و طهارت (ع) به هنگام گفتوگو از موضوع رجعت به آنها استشهاد شده است.6
ماهنامه موعود شماره 106
پینوشتها:
1. شیخ مفید الارشاد، ص365، بحارالانوار، ج 52، ص 346، ج92.
2. سورة اسرا، (17) آیات 5 و6.
3. سورة قصص (28) آیة 5.
4. محمّدبن جریر طبری، دلائل الامامـة، ص447-450، ح424؛ سید هاشم بحرانی، البرهان فی تفسیر القرآن، ج4، ص533؛ بحارالانوار، ج25، ص7 و 8، ج9.
5. سورة اسراء (7)، آیة 4.
6. ر. ک: دلائل الامامـة، ص539، ح522، البرهان، ج4،ص531-537.
پرچم خراسانی
از سخنان معصومان(ع) به دست میآید که پرچمهای متعدّدی از شرق یعنی بلاد شرقی ایران تا سرحدّ چین قیام میکنند که ظاهراً محلّ اجتماع آنها خراسان است و خراسانی نیز که پرچم مستقلّی دارد با کمک آنان، حرکت خود را آغاز مینماید، پرچم خراسانی مهمترین آن پرچمهاست. و به این اعتبار از همة آنها به رایات شرقی تعبیر شده که دارای پرچمهای سیاه هستند.
نکتة دیگر اینکه در روایات به سه پرچم از خراسان اشاره شده است که در سه مرتبه قیام میکنند که دو مورد از آنها تحقّق یافته؛ یکی «بیرقهای سیاه ابومسلم خراسانی» که برای تشکیل دولت بنیالعبّاس بوده است و دوم «پرچم مغول» که از ناحیة خراسان آمد و دولت بنیالعبّاس را بر هم زد، لیکن پرچم سوم باقی مانده و اوست که متصّل به ظهور امام زمان ـ ارواحنا فداه ـ خواهد بود و با سفیانی خواهد جنگید. حضرت باقر(ع) فرمودند: «آنگاه که لشکر سفیانی در کوفه مشغول قتل و غارت باشند، بیرقهایی از طرف خراسان برسند که منزلها را به سرعت طی کنند و با ایشان، چند نفر از اصحاب قائم ـ ارواحنا فداه ـ باشد».
رسول خدا(ص) در روایتی اینگونه فرمودند: «خداوند برای ما اهل بیت آخرت را بر دنیا برگزیده است. همانا پس از من دودمانم آواره و مطرود واقع خواهند شد؛ تا آنگاه که پرچمهای سیاه از سوی مشرق پدیدار شود. پس آنان حق را طلب کنند لیکن به ایشان داده نشود، پس میرزمند و پیروز میشوند پس هر کس از شما و نسل شما ایشان را درک کرد باید خود را به آنان رساند اگرچه بر روی یخها بخزد آنان امر را به مردی از خاندان من میسپارند که زمین را از عدل و داد لبریز میسازد پس از آنکه از ظلم و جور مالامال شود.
براساس روایاتی که در منابع حدیثی شیعه (مانند «غیبت» نعمانی و طوسی) در خصوص این شخص وارد شده است، احتمال دارد بتوان خراسانی را یاور خراسانیان، رهبر آنان و فرماندة لشکر خراسان تفسیر کرد. گاهی نیز از او تحت عنوان هاشمی یاد شده است. با این حال در روایات، از پرچمدار سپاه ایران سخن به میان آمده و آن شعیب بن صالح است.
امیرمؤمنان(ع) میفرمایند: «سفیانی و صاحبان پرچمهای سیاه با یکدیگر روبرو میشوند (احتمالاً سپاه سیّد خراسانی یا سیّد هاشمی)؛ در حالی که میان آنان جوانی از بنیهاشم است که در کف دست چپ او، خال سیاهی است و در پیشاپیش لشکریان او، شخصی از قبیلة بنی تمیم به نام شعیب بن صالح قرار دارد».2
در روایات از عمّار یاسر نقل شده که: «شعیب بن صالح، پرچمدار حضرت مهدی(ع) است».3 در منابع اهل سنّت نیز آمده است: «فرماندة لشکریان پیشرو حضرت مهدی(ع) مردی از قبیلة بنی تمیم است که محاسن کمی دارد و او را شعیب بن صالح نامند».4
و نیز: «از خراسان سپاهی حرکت میکند که کمربندهای سیاه و پیراهن سفید پوشیدهاند، جزو پیشقراولان سپاه، فرماندهای است به نام شعیب بن صالح... آنان سپاهیان سفیانی را شکست داده، گریزان میکنند و در بیتالمقدّس فرود میآیند و زمینة ظهور حضرت مهدی(ع) را پایهریزی میکنند».5
به هر حال وجود سیّد خراسانی را بپذیریم یا نه و اینکه او رهبر سپاهیان ایران است، در روایات از شعیب بن صالح تحت عنوان پرچمدار و پیشقراول سپاه ایران و از زمینهسازان حکومت جهانی حضرت مهدی(ع)، سخن به میان آمده است که احتمالاً مورد سؤال شما نیز همین شخص است.
شعیب بن صالح
شعیب بن صالح جوانی است گندمگون، لاغر، با ریش کمپشت، صاحب بصیرت و یقین از اهالی ری که اندکی پیش از ظهور حضرت در میان ایرانیان، ظاهر شده و نقش رهبر نظامی را در حرکت ظهور آن حضرت، ایفا میکند. او مردی است شکستناپذیر، اگر کوه در مقابلش بایستد آن را منهدم کرده و عبور میکند.
وی به همراه سیّد خراسانی که رهبری سیاسی ایرانیان را به عهده دارد، پرچم اسلام را به حضرت مهدی(ع) میسپارند و با نیروهای خود در نهضت آن حضرت شرکت میکنند. خراسانی و شعیب در زمره یاران خاصّ آن حضرت قرار میگیرند و شعیب بن صالح به فرماندهی کلّ نیروهای حضرت مهدی(ع) منصوب میگردد.
البتّه احتمال دارد که جهت حفظ و ایمنی، نام او مستعار باشد تا وعدة الهی محقّق شود. همچنین امکان دارد که نام او و نام پدرش مشابه شعیب و صالح یا به معنای این دو باشد.
برخی روایات وی را اهل سمرقند ـ که هماکنون در اشغال شوروی است ـ میداند، امّا بیشتر روایات میگوید که او اهل ری است و با قبیلة بنیتمیم نسبتی دارد و اینکه از یکی از بخشهای بنیتمیم ـ به نام محروم ـ میباشد و اینکه وی غلامی از بنیتمیم است.6 روایتی که میگوید فاصلة میان خروج شعیب و سپردن زمام امور را به مهدی(ع) 72 ماه است را میتوان حکم به صحّت آن نمود که در این صورت، ظاهر شدن خراسانی و شعیب، شش سال قبل از ظهور حضرت مهدی(ع) خواهد بود.7
برای مطالعه در این زمینه میتوانید به منابع زیر رجوع کنید:
1. چشماندازی به حکومت مهدی، نوشتة نجمالدّین خراسانی،
2. تحلیل تاریخی نشانههای ظهور، نوشتة مصطفی صادقی.
ماهنامه موعود شماره 105
پینوشتها:
1. کورانی، عصر ظهور، ص 270.
2. ابن حماد، فتن، ص 86.
3. ابن طاووس، ملاحم، ص 53.
4. شبلنجی، نور الابصار، ص 138.
5. ابن حماد، همان، ص 84 و عقد الدرر، ص 125.
6. کورانی، همان، صص 24 و 32 و 271.
7. همان.
اندک زمانی پیش از ظهور حضرت مهدی(ع) در بین ایرانیان دو شخصیّت، با عنوان سیّد خراسانی، رهبر سیاسی و شعیب بن صالح، رهبر نظامی ظاهر خواهند شد و ایرانیان تحت رهبری این دو تن، نقش مهمّی را در حرکت ظهور آن حضرت ایفا خواهند نمود. خراسانی، اگر چه چندان تصریح به محتومیّتش نشده، امّا اخبار دربارة او از یمانی بیشتر است. حتّی از طریق عامه نیز روایات بسیاری دربارة پرچم خراسانی آمده است.به هر حال حضرت باقر و صادق(ع) فرمودند: «خروج این سه سفیانی، خراسانی و یمانی در یک روز، یک ماه و یک سال خواهد بود.(1)حضرت صادق(ع) فرمود: «یمانی و سفیانی مانند دو اسب مسابقه است (چون در یک روز خروج میکنند و هر دو به جانب کوفه میشتابند)».(2) و امیرالمؤمنین(ع) فرمود: «یمانی و خراسانی مانند دو اسب مسابقه بر یکدیگر سبقت گیرند، تا در کوفه با بر لشکر سفیانی بتازند و بر وی ظفر یابند».(3) سیّد خراسانی از خراسان خروج میکند. به او سیّد خراسانی میگویند و سابقاً از بعد از تهران تا آن طرف بلخ و بخارا را خراسان میگفته اند حالا اینکه او از کدام قسمت خراسان خروج میکند، نمیدانیم.
سیّد حسنی هم کسی است که از اولاد امام حسن مجتبی(ع) است، البتّه سیّد حسینی هم گفتهاند. ممکن است از طرف پدر حسینی و از طرف مادر حسنی باشد. همچنین شخص مورد بحث ممکن است هم سیّد حسنی باشد و هم حسینی و هم خراسانی اکثر ساداتی که اهل خراسان هستند همین طورند یعنی هم سیّد حسنی هستند، هم حسینی و هم خراسانی.
البتّه خروج او از علائم حتمی نیست که فکر شود حتماً باید سیّد حسنی یا حسینی یا خراسانی خروج کند تا امام زمان(ع) ظهور نماید. او قبل از ظهور هم هست. منتها وقتی ظهور میشود بروز میکند یعنی حرکت میکند و با جمع اصحابش به امام زمان(ع) ملحق شده، آنجا شناخته میشود که این آقا سیّد حسنی است. شاید قبل از ظهور هیچ کس او را نشناسد.
سپس لشکر خراسانی و سفیانی در بین شهر حیره و کوفه با یکدیگر درگیر میشوند. سپس سفیانی متوجّه خواهد شد که مهدی موعود(ع) ظهور کرده است و آن حضرت در حال حرکت به سوی مکّه میباشد، به همین جهت گروه عظیمی را جهت تعقیب آن حضرت روانه میکند. پس چون لشکر سفیانی هنگامی که در محلّی به نام بیداء ـ بین مکه و مدینه برسند و فرود آیند، ندایی از آسمان به زمین خطاب میشود که: تمامی نیروهای سفیانی را به جز سه نفر در خود فرو بِبَر، که اثری از آنها باقی نباشد.
و امّا خداوند متعال، صورتهای آن سه نفر را به پشت بر میگرداند و به قیافة سگ در میآیند و مسخ میشوند.
سپس در چنین زمانی حضرت ولیّ عصر، امام زمان(ع) در کنار کعبة الهی قرار گرفته، بر دیوار آن تکیه زده، به اهل زمین خطاب مینماید و میفرماید: «ای مردم! ما برای یاری دین خدا آمدهایم و هرکس مایل باشد، میتواند به گروه ما بپیوندد». و به دنبال آن میافزاید: «ما اهل بیت پیغمبر(ص) هستیم؛ و از هر فردی نسبت به خداوند متعال و رسولش نزدیکتر و اولی میباشیم، پس هرکس بخواهد که نسبت به حضرت آدم، نوح و ابراهیم؛ و همچنین نسبت به تمامی پیامبران الهی، حتّی حضرت محمّد(ص) با من مذاکره و احتجاج کند، آمادهام».
پس از آن میفرماید: «آیا خداوند متعال در قرآن نفرموده است: «إنّ الله اصطفی آدم و نوحاً و آل إبراهیم و آل عمران علی العالمین ذریّةً بعضها من بعض والله سمیعٌ علیمٌ».(4)من تداوم بخش و خلف آدم و نوح هستم، من برگزیدة ابراهیم و محمّد(ص) هستم، هر که میخواهد پیرامون قرآن یا پیرامون سنّت حضرت رسول اکرم(ص) با من احتجاج و مناظره نماید، آمادهام؛ چون از هرکس دیگری به آنها نزدیک تر و به آنها آشناتر هستم». بعد از آن، در ادامة فرمایشات خود میافزاید: «آنهایی که کلام مرا شنیدند و متوجّه شدند، خداوند آنها را هدایت نماید. ضمناً شنوندگان حاضر، این مطالب و مسایل را به دیگران که غایب هستند گزارش دهند...».
امام محمّد باقر(ع) فرمود: «در چنین موقعیّتی خداوند متعال اصحاب و یاران حضرت حجّت(ع) را که تعداد آنها سیصد و سیزده نفر میباشند، جمع میفرماید، همانطور که در قرآن چنین فرموده است: «أینما تکونوا یأت بکم الله جمیعاً إنّ الله علی کلّ شیءٍ قدیرٌ».(5) سپس این تعداد افراد با امام زمان(ع) بیعت میکنند؛ و عهد و میثاق حضرت رسول(ص) نزد اوست که از پیامبران یکی پس از دیگری به ارث نهاده شده است».
حضرت باقر العلوم(ع) در پایان افزود: «امام زمان(ع) از فرزندان حسین بن علی(ع) میباشد که خداوند متعال قضیة قیام آن حضرت را در یک شب تنظیم و اصلاح مینماید و نام مبارک و گرامی او همانند نام جدّش رسول خدا(ص) خواهد بود.(6)
ماهنامه موعود شماره 105
پینوشتها:
1. إعلام الوری بأعلام الهدی، ص 458.
2. معجم احادیث الامام المهدی(ع)، ج 3، ص1043؛ الزام الناصب، ج2، ص 131؛ بحارالأنوار، ج 52، ص 253، ب 25، ح 143.
3. معجم احادیث الامام المهدی(ع)، ج5، ص 255، ح 1680؛ مختصر بصائر الدرجات، ص 200. (از خطبة محزون حضرت امیر المومنین(ع)).
4. سورة آل عمران (3)، آیة 33 و 34.
5. سورة بقرة (2)، آیة 148.
6. اختصاص شیخ مفید، صص 255ـ257؛ بحارالانوار، ج 52، ص 305
صفات یاران حضرت مهدی(ع)
1. ایمان و اعتقاد یاوران مهدی (ع)
ایمان، از مهمترین سرمایههای انسان خداجوست. پایداری، رشادت و فداکاری مؤمن ریشه در ایمان حقیقی وی دارد. یاران راستین مهدی از مؤمنانی هستند که ایمانشان آنها را به مرحلهای رسانده که هرگونه شک و شبههای را از دلشان زدوده است. همان کسانی که به نقل از روایتهای بزرگان دین، ترنم روحبخش تلاوت قرآن و مناجات شبانه آنان، همچون صدای زنبوران عسل در هم میپیچید و از شب تا صبح به راز و نیاز با خدای خویش مشغولند. آنان کسانی هستند که خدا را با بصیرت درون شناختهاند و ایمان به خدا در اعماق جانشان نفوذ کرده است. در راه تقویت ایمان و اجرای دستورهای الهی از هیچ چیز هراس ندارند و از نکوهش هیچ سرزنشکنندهای بیم به دل راه نمیدهند. اینان مصداق این آیه قرآنی هستند که: به زودی خداوند قومی را که آنها را دوست میدارد و آنها نیز او را دوست دارند و نسبت به مؤمنان فروتن و بر کافران سرافراز و مقتدرند، به نصرت اسلام برمیانگیزد.
مؤمنان واقعی، کسانی هستند که تنها به خدا عشق میورزند و جز به خشنودی او نمیاندیشند «یحبّهم و یحبّونه»، در برابر برادران دینیشان فروتن هستند «أذلّةً علی المؤمنین»، با کافران ستمگر و کجاندیش، سرسخت، خشن و در برابرشان سرافرازند «أعزّةً علی الکافرین»، برای بسط عدل و اجرای فرمانهای الهی همواره در حال جهاد فی سبیلالله هستند «یجاهدون فی سبیلالله» و در جهت نابودی کافران و برچیدن بساط ستمگران، کوشا و از هیچ ملامتی پروا ندارند «و لا یخافون لومة لائمٍ».
2. عبادت یاران مهدی (ع)
آنان پارسیان شباند که تا بامدادان به ذکر و راز و نیاز و قیام و قعودند. آتش عشق به معشوق و معرفت به ذات باری تعالی، خواب را از دیدگان آنان ربوده است:
جز خم ابروی یارم، هیچ محرابی ندارم
جز غم هجران رویش من تب و تابی ندارم
گفتم اندر خواب بینم چهرة چون آفتابش
حسرت این خواب در دل ماند چون خوابی ندارم
سر نهم بر خاک کویش، جان دهم در یاد رویش
سر چه باشد، جان چه باشد، چیز نایابی ندارم
مردانی که شب هنگام زمزمة تلاوت قرآن و ذکر مناجاتشان همچون صدای زنبوران عسل در هم بپیچد و هیبت الهی، آنان را به قیام وا دارد و بامدادان سوار بر مرکبها شوند، آنان راهبان شباند و شیران روز.این همه، حاصل ایمان نهفته در قلب آنان است و هر چه درجة ایمان آنها بالا رود، اینگونه اعمال نیز در زندگیشان فزونی خواهد یافت و هیچ مانعی بر سر راه آنان نخواهد ماند. جهاد و کوشش، نه تنها آنها را از عبادت و راز و نیاز به درگاه الهی باز نمیدارد، بلکه سبب میشود تا حلاوت ایمان را بیشتر بچشند و همة کارها و رفتارهای خود را جلوة الهی دهند که چه رنگی بهتر از رنگ الهی!
3. یاران مهدی (ع) آمران بهمعروف و ناهیان از منکر
رسالت حضرت مهدی (ع) و یاران باوفایش، احیای دین خدا و اتمام رسالت انبیا و اولیا و اصلاح زمین از بدعتها و ظلمهایی است که ظالمان و فاسدان بر زمینیان تحمیل کردهاند. منتظران حقیقی مهدی میخواهند نقاب تزویر را از چهرة مزوّران برکشند و رسالتشان را در برپایی قسط و عدل میدانند: «یملأ الأرض قسطاً و عدلاً کما ملئت ظلماً و جوراً.»
سیرة رسول گرامی اسلام و امامان معصوم (ع) مبتنی بر امر به معروف و نهی از منکر بود و از بدو دوران کودکی تا واپسین لحظههای حیات، همواره بر آن اساس رفتار کردهاند.
یعقوب سراغ خدمت امام صادق (ع) میرسد، درحالیکه حضرت در کنار گهوارة فرزندش حضرت موسیبنجعفر ایستاده بود و با او سخن میگفت. یعقوب میگوید من نشستم تا امام از سخن گفتن با فرزندش فارغ شد، پس برخاستم. امام صادق (ع) به من فرمود: «نزدیک سرورت بیا و او را سلام گوی». من نزدیک گهواره رفتم و به کودک سلام کردم. امام موسیبنجعفر (ع) از درون گهواره با زبانی فصیح و گویا، سلام را پاسخ گفت و فرمود:
برو و آن نام را که دیروز بر دخترت نهادهای، تغیر ده، زیرا آن اسم را خدا دشمن میدارد.آنگاه امام صادق(ع) فرمود: «به دستور فرزندم عمل کن تا هدایت یابی». من نیز به دستور آن حضرت عمل کردم و نام دختر یک روزهام را تغییر دادم.
بنابراین، یکی از صفتهای برجستة یاران حجّت، امر به معروف و نهی از منکر است. امام صادق (ع) در تفسیر آیة:
الّذین إن مکّنّاهم فی الأرض أقاموا الصّلوة و اتوالزّکوة و أمروا بالمعروف و نهوا عن المنکر و لله عاقبة الامور.
میفرماید: برای آل محمد (ع)، مهدی و اصحاب او، خداوند متعال مشارق و مغارب زمین را به تصرف آنها درآورد و دین را آشکار سازد و خداوند متعال به وسیلة او و یارانش بدعتها و باطل را از بین میبرد، همچنانکه سفیهان، حق را بمیرانند تا جایی که اثری از ظلم دیده نشود و امر به معروف و نهی و از منکر خواهند کرد و عاقبت کارها به دست خداست.
4. ولایتمداری اصحاب مهدی (ع)
امامت و رهبری، از ارکان دین اسلام و محور و اساس همة کارها، اعم از عبادی و غیرعبادی است. حضرت علی (ع) در این باره میفرماید: و او( ابوبکر) خوب میدانست من در گردش حکومت اسلامی، همچون محور سنگهای آسیابم ـ که بدون آن آسیاب نمیچرخد.
همة اعمال فردی و اجتماعی مردم باید تحت تأثیر امامت باشد. از این رو، ایمان به رهبری، زمینهساز رستگاری مسلمانان است. مسلمانان صدر اسلام با ایمان و اطاعت از رهبری و پیامبر، در مدتی کم از حضیض ذلت به اوج عزت رسیدند، زیرا به فرمان خدا به آنچه پیامبر میفرمود، گردن مینهادند.
بعد از رسول خدا (ع)، پیروان آن حضرت همان عقیده و ایمان را به ائمه اطهار (ع) داشتهاند و یاران حجت (ع) نیز بیش از همه به امام زمان (ع) ارادت دارند که این عشق و ایمان، از وجود آن حضرت سرچشمه میگیرد.
آنان برای تبرک، دست خویش را به زین اسب امام میکشند و بدینسان تبرک میجویند.انسان خداجو به واسطة عشق به امام، سر از پا نمیشناسد، برای اطاعت و اجرای فرمانهای او شب و روز او را نمیشناسد و در راه فرمانبرداری او مطیعتر از یک کنیز نسبت به مولایش است و در هنگام بروز خطر، برای دفاع از وجود او جانش را فدا میکند.
5. شجاعت یاران مهدی (ع) و آرزوی شهادت
ترس، از خصلتهای ناپسند یک انسان، برگرفته از ضعف ایمان، سستی یقین و ناتوانی نفس است.
شخصی که به رحمت الهی و پاداش روز جزا یقین ندارد، همواره در نوعی بیم و هراس بسر میبرد. ترس از آن دارد که هر لحظه دفتر عمرش بسته شود و از این دیار کوچ کند، اما شخص باایمان در دنیایی پر از امید به سر میبرد و در همه مشکلات تکیهگاهش خداست و یقین دارد که «و لله العزة و لرسوله و للمؤمنین»
با چنین اعتقادی، دلیلی ندارد که فرد احساس ضعف و ترس کند، بلکه ترس را عار و ننگ و نقصی برای خود میداند و برای دوری از آن میکوشد.
یاران مهدی که قلبشان لبریز از عشق به خدا و یقین به روز جزا و یاری پروردگار است، از هیچکس هراسی به دل ندارند.
یکی از محکهایی که خداوند با آن افراد راستگو و باایمان را از افراد دروغگو جدا میسازد، تمنای مرگ است. هر مؤمن دلسوخته و عاشق کوی یار، قرب الیالله و همنشینی با اولیا را دوست دارد و همواره در تمنای مرگ است.
امیرالمؤمنین(ع) در وصف متقیان میفرمایند:
اگر نبود اجلی که برای آنها نوشته شده است، برای لحظهای ارواحشان در کالبد جانشان آرام نمیگرفت، از شوق رسیدن به ثواب و ترس از عذاب الهی.
اصحاب حجت (ع) که امام خویش را با معرفت دریافتهاند، هستیشان را در وجود وی فانی میبینند و عاشق شهادت در راه او هستند: همواره شهادت و کشته شدن در راه خدا را آرزو میکنند و شعار آنان «یا لثارات الحسین؛ بیایید به طلب خون حسین» است. و زبان حالشان این است:
مرگ اگر مرد است گو نزد من آی
تا در آغوشش بگیرم تنگ تنگ
من ز او جانی ستانم پر بها
او ز من دلقی ستاند رنگ رنگ
از دیگر صفتهای یاوران مهدی (ع)، قلب قوی و پولادین آنهاست که از آنها در روایتهای مختلف به پارهای آهن یاد شده است:
در زمان ظهور حضرت مهدی (ع) پرچمهای سیاه از جانب شرق خواهد آمد که بر گرد آنها افرادی هستند با دلهایی همچون پارههای آهن سخت و محکم.
در بسیاری از روایتها قدرت یاران مهدی(ع) را برابر با چهل مرد شمردهاند که این قدرت جسمانی آنها برگرفته از ایمان راسخ به خداوند، یقین به امامت و حقانیت هدف آنهاست. یاوران مهدی(ع) با چنین توانایی جسمی و روحیة عالی میتوانند ظلم و جور را از صحنة گیتی براندازند. هر کدام از مردان و یاران مهدی(ع) دارای قدرت چهل مرد هستند. دلهای آنها از پارههای فولاد محکمتر است. اگر بر کوهها بگذرند، کوهها در هم فرو میریزند. دست از شمشیرهای خود برنمیگیرند تا آنکه خدای تعالی راضی شود.
تشبیه قلبهای آنان به پارههای آهن یا سنگ، برای تأکید بیشتر به استواری و شهامت آنان و نفی هر گونه ترس و وحشت از قلبها و افکارشان است. بیان امام صادق (ع) به برابری نیروی هر یک با چهل مرد، به معنای محدود کردن این نیرو نیست، بلکه برای نشان دادن میزان بسیار بالای قدرت ایشان است و اشاره به اینکه هر کدام از توان و نیروی فراوانی برخوردارند.
6. یارانی بلند آوازه
از روایات به خوبی استفاده میشود که یاران امام مهدی(ع) افرادی شناخته شده، خوشنام و حسب و نسبشان کاملاً معلوم و صاحب مناصب اجتماعی، اشراف و قضات و حکّاماند:
آنها از افراد نیکنژاد، قاضیان، فرمانروایان و فقهای در دین هستند.
حتی بر روی سلاح آنها نام و نسب و اوصاف آنها نوشته شده است. چنانکه مولای متقیان علی(ع) میفرمایند:
آنها در آسمان شناخته شدهاند و در زمین [تا آمدن آن حضرت] ناشناخته میمانند.
صادق آل محمد(ع) در تأویل و تفسیر آیة 148 سورة بقره میفرماید:این آیه که میفرماید: «در هر کجا باشید خداوند همة شما را حاضر میکند» دربارة ناپدید شوندگان از اصحاب قائم(ع) نازل گشته است. آنان شبانگاهان از بسترهایشان ناپدید میشوند و بامدادان در مکه خواهند بود و بعضی از آنها در روز بر ابرها حرکت میکنند که نام آنها و نام پدرشان و خصوصیات و نسبشان معروف است.راوی میگوید: عرض کردم: فدایت شوم، کدام یک ایمانشان قویتر است؟ حضرت فرمودند: آنکه در روز بر ابر حرکت میکند.
7. دارای شخصیتی بینظیر
شخصیت انسان که برگرفته از مجموعة عوامل اعتقادی، اجتماعی، وراثتی و... است سبب میگردد تا هر فردی در درجة خاصی از مکان اجتماعی و موقعیت دینی قرار گیرد و مجموعة رفتارهای عملی انسان نیز از این شخصیت ریشه میگیرد.
لذا امیرمؤمنان(ع) در اشاره به شخصیت منحصر به فرد یاران حضرت مهدی(ع) میفرماید:
آنان به مقامی رسیدهاند که نه گذشتگان بر آنان پیشی گرفتهاند و نه آیندگان به مقام والای آنان میرسند.
برخی از آنان به مقامی میرسند که با ابرهای آسمان از مکانی به مکان دیگر سیر میکنند. بعضی دیگر زمین بسان طوماری در زیر پایشان درهم پیچیده میشود (طیّ الأرض) و آنان مسافت طولانی را در مدتی کوتاه میپیمایند.
امام صادق(ع) نیز در مورد آنان میفرمایند:
یاران مهدی از نقاط مختلف زمین به سوی او حرکت میکنند و زمین زیر پای آنان درهم پیچیده میشود.
برگرفته از ماهنامه موعود شماره 86
امام صادق (ع) فرمودند:خدا در صلب کافران و منافقان نطفه افراد با ایمانی را ودیعه گذاشته است.به همین جهت امام علی(ع) از کشتن پدران کافر خودداری می کرد تا فرزندان مومن از آنان به وجود آید و پس از آن به هر یک از آنان دست می یافت او را می کشت.همچنین قائم ما امام مهدی(ع) ظاهر نمی شود تا اینکه امانت های الهی از صلب کافران خارج شوند پس از آن ظاهر می گردد و کافران را می کشد.
برگرفته از دادگستر جهان ابراهیم امینی