مدعی اول
یک مدعی دروغین ارتباط با امام زمان که با ادعای جمجمه بینی دست به کلاهبرداری 800میلیون تومانی در اصفهان زد توسط ماموران دستگیر شد.مردان و زنان در خانه ای مجلل در اصفهان منتظر ورود مردی بودند که می توانست به آنها بگوید تاکنون چه گناه بزرگی انجام داده اند و جمجمه شان به کدام حیوان شبیه است تا با ارتباطات خاص خود برای آنها طلب آمرزش کند.مردی با لباس سفید و چهره آرایش شده ای که زیر نور لامپ ها نورانی به نظر می رسد وارد می شود و از ارتباطاتش با امام زمان و بزرگان دینی می گوید وقتی مقابل هر یک از افراد قرار می گیرد آنها را شبیه به یک حیوان می خواند مردم از شنیدن اینکه این مرد تصاویر آنها را به شکل حیواناتی مثل گرگ و خوک می بیند وحشت زده شده اند برای اینکه گناهانشان آمرزیده شود و به شکل انسان در قیامت حاضر شوند حاضر به پرداخت مبالغی هنگفت می شوند حتی زنان و دختران جوان طلاهای خود را در اختیار این مرد قرار می دهند تا او وساطت آنها را بکند.
مدعی دوم
دادستان قم از دستگیری مرد شیادی خبر داد که خودش را امام سیزدهم می خواند و از فوت امام زمان خبر می داد.
این مدعی امامت به مریدانش گفته بود که به زودی حکومت ایران به دست آمریکا و جرج بوش ساقط شده و زمینه حاکمیت او و مریدانش پیدا می شود به همین خاطر آنها باید آماده قیام باشند تا مسئولان جمهوری اسلامی را به قتل برسانند.این فرد به نام قربانعلی ابتدا مدعی شده که سید حسنی است و دوستش علیرضا برای جلب مریدان سید حسنی فعالیت می کرد.
مدتی بعد علیرضا مدعی می شود که قربانعلی امام سیزدهم بوده و در غیبت به سر می برد و او امام چهاردهم است! او مدعی می شود که امام زمان فوت کرده و در جمکران مدفون است و همه باید مثل او و مریدانش به سوی جمکران نماز بخوانند چون این مسجد همان مکه موعود است.این مدعی امامت مدرک ششم ابتدایی دارد و با مطالعه ترجمه برخی کتاب ها توانسته اندکی اطلاعات مذهبی پیدا کند.
مدعی سوم
مردی بعد از چندین سال ادعای ارتباط با امام زمان به تدریج ادعا کرده که خودش امام زمان است!
این فرد با حفر گودالی در زیر اتاق منزلش و با مخفی شدن در داخل گودال از طریق همسر و برادر همسرش به مریدانش اعلام می کرد که آقا برای زیارت طی الارض کرده است و مریدان وی با مراجعه به داخل اتاق و ندیدن وی این ادعا را باور می کردند.
این مدعی سال گذشته در حالی که با مریدان خود با پای پیاده به جمکران می رفت در کنار پل ورودی جاده جمکران مخفی شد و سپس همسر و برادر همسر وی مدعی غیبت صغرای او از چشم مریدان شدند و او به مدت یک سال در منزلش مخفی شد.این فرد که به ظاهر دچار روان پریشی است توانسته بود تعدادی از افراد را به حلقه مریدان خود وارد کند.اما بعد از دستگیری وی به همراه مریدان اصلی اش و حبس آنان در زیرزمین ساختمانی در قم مریدان این فرد از او می خواهند با استفاده از قدرت امامت خود برای آزادی آنان کمک کند اما با ناتوانی او برای کمک به مریدانش آنان متوجه اشتباه خود شده و او را رها می کنند.
مدعی چهارم
خانمی که در جنوب تهران زندگی می کند و طبقه اول منزل خود را به برگزاری جلسات بانوان اختصاص داده است مدعی شده جمکران جایگاه دوستداران واقعی آقا نیست و ایشان به او دستور داده اند تا در شازند اراک حسینیه ای برایشان بسازد.
این خانم بدعت ها و اعمال عجیبی هنگام اقامه نماز انجام می دهد در یکی از این عمل ها وی در مراسم شب های چهارشنبه و حین اقامه نماز امام زمان هنگام قرائت آیه (ایاک نعبد و ایاک نستعین) به حالت سماع می چرخد و این حرکت را تا قرائت صد بار تکرار می کند و مدعی است که ماموران فرستاده امام زمان او را هنگام قرائت این آیه می چرخانند!
برگرفته از مجله همشهری جوان شماره 131
مهدویت در قرآن
همانگونه که میدانیم قرآن منبع اصلی تمامی قوانین و احکام و اعتقادات اسلامی است و اگر چه بصورت مستقیم یا بالفعل به بسیاری از اعتقادات و چگونگی اجرای بسیاری از احکام اشاره نکرده است . ولیکن دارای آیاتی است که در آن آیات برخی از معارف اسلامی به صورت کلی و مجمل بیان شده است و تفسیر و توضیح آن به عهده پیامبران (ص) نهاده شده است . در مورد مهدویت نیز چنین است . ریشه اصلی این تفکر قرآن است که در چند آیه نابودی ستم را پیش بینی کرده است و پیروزی صالحان و پارسایان و مستضعفان را بشارت داده است و سرانجام کار را از آن پرهیزکاران دانسته و بشارت داده که در پایان جهان ، نیکوکاران حاکم خواهند شد . در تفسیر این آیات روایات فراوانی بر پیامبر (ص) و ائمه (ع) نقل شده است ، که بنابر آنها ، حکومت امام مهدی (ع) در آخرالزمان همان حکومت مستضعفان و صالحانی است ، که در قرآن بشارت به آنها داده شده است.
خداوند در 365 آیه که در هشتاد سوره آمده است به صورت کلی درباره مهدویت سخن گفته است . بیش از 500 روایت از پیامبر (ص) و ائمه (ع) در تفسیر این آیات نقل شده است که در ادامه به چند نمونه اشاره میشود .
الف : و نرید الله لمن علی الذین استضعپفوا فی الارض و نجعلهم ائمه و نجعلتم ائمه و نجعلتهم الوارثین
ما میخواهیم بر مستضعفان زمین منت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان روی زمین قرار دهیم .
سلمان فارسی میگوید : رسول خدا فرمودند :( خداوند هیچ پیامبر و امامی را نفرستاد مگر آنکه برای او 12 نقیب قرار داد . پس نام امام را شمرد و فرمود : سپس فرزندش ، محمدبن الحسن المهدی (ع) است که به امر پروردگار قیام میکند .
ب: و لقد کتبانی الزبور من بعد الذکر ان الارض یرتها عبادی الصالحون .
در زبور بعد از ذکر تورات نوشتیم . بندگان شایسته ام وارث حکومت زمین خواهند شد . در تفسیر این آیه ، محمدبن عبدلله بن حسن از امام باقر نقل کرده که آن حضرت فرمودند ( مراد از این آیه قائم آل محمد (ع) و یارانش میباشند . )
ج: امن یجیب المضطر اذا دعاه و یکشف السوء و یجعلکم خلفاء الارض .....
و یا کسی که دعای مضطر و گرفتار را اجابت میکند هنگامی که او را میخواند و بلا و سختی را برطرف میسازد و شما را خلفای زمین قرار میدهد....امام باقر (ع) در تفسیر این آیه ، ضمن حدیث مفصلی ، سخنرانی امام عصر(عج) را در موقع ظهور در مکه بیان میفرماید : ( اولین کسی که با او بیعت میکند ، جبریل است و سپس بیش از سیصد نفر با او بیعت میکنند . ...)
همانگونه که گفته شد ، بیش از سیصد آیه از کلام الله مجید و بیش از پانصد حدیث در تفسیر این آیات پیرامون مهدویت وجود دارد و آیات و احادیث بالا تنها برای نمونه بیان شده است .
لزوم شناخت امام مهدی (ع) :
به روایات بسیاری در کتاب های شیعه و اهل تسنن برخورد میکنیم که در آنها مسلمانان موظف شده اند تا امام زمان خود را بشناسند و از او پیروی بنمایند ، بیشتر دانشمندان اهل سنت منظور از امام زمان در این آیات را زمامداران و خلفا دانسته اند .
شیعه باور است که منظور از امام زمان در روایات ، امامان معصوم (ع) هستند بدین جهت لزوم شناخت مهدی را جزئی از همین شناخت کلی نسبت دوازده امام می دانند . سلمان فارسی میگوید : پیامبر (ص) فرمودند : امامان بعد از من دوازده نفر هستند همه ی آنها از قریش میباشند .... بدانید که اینان عترت من هستند و از گوشت و خون من می باشند، چرا برخی مردم مرا درباره آنها آزار میدهند ؟ خداوند شفاعت من را نصیب آنها نکند
امام حسن فرمودند : امامان پس از رسول خدا دوازده نفر هستند ، نه نفر از آنها از نسل برادرم حسین میباشند . مهدی این امت از آنهاست . پس از بیان اصل ضرورت وجود امامان ، به بیان وظیفه مسلمانان در برابر آنها و اینکه چرا باید مسلمانان امام خویش را در هر زمانی بشناسند میپردازیم .
به چند دلیل باید امام مهدی(ع) را بشناسیم:
الف) جلوگیری از انحراف و گمراهی : ضرورت شناخت حضرت مهدی (عج) وقتی احساس میشود که انسانها در اثر فاصله گرفتن از امام خود به فساد و گمراهی کشیده میشوند ، که برای رهایی از این دام خطرناک ، راهی جز پیروی از امام نخواهد بود . امام کاظم (ع) میفرماید: (( امام ، حجت بندگان است ، هر که او را رها کند گمراه میشود و هر که همراه او باشد ، نجات میابد و رستگار میشود . ))
ابو جعفر عمری ، اولین نایب امام زمان (عج) به ابوعلی محمدبن همام این گونه نوشته است:(( اللهم عرفنی نفسک ، فانک ان لم تعرفنی ... ))
(( خدایا ! خودت را به من بشناسان و اگر خودت را به من نشناسانی ، رسولت را نخواهم شناخت ، خدایا رسولت را به من بشناسان و گر نه حجتت را نخواهم شناخت . خدایا حجتت را به من بشناسان وگرنه از دنیا خود گمراه خواهم شد . ))
ب ) جلوگیری از ابطال عمل : پذیرش و قبولی اعمال و جلوگیری از بطلان عمل در گرو پذیرفتن امام معصوم است .... امام باقر (ع) به زراره فرمود : ( اسلام بر 5 چیز بنا شده ، (( نماز ، زکات، حج ، روزه ، ولایت )) زراره میگوید عرض کردم ، کدام یک از آنها برتر است ، امام (ع) فرمود : ولایت زیرا کلید حاکم و راهنمای آنها است اگر مردی شب تا صبح را به نماز و روزه سپری کند و و تمام ثروت خود را به صدقه بدهد و همه ساله به حج برود ، امام ولی خود را نشناخته باشد ، تا از او پیروی کند و تمام کارهایش به راهنمایی او باشد ، هرگز نزد خداوند اجر و ثوابی ندارد و از اهل ایمان نخواهد بود .
ج ) رسیدن به حیات معنوی : پیامبر (ص) فرمودند : (( ای مردم هر که بخواهد در زندگی همانند من باشد و مانند من بمیرد ، ولایت علی (ع) را بپذیرد و از امامان پس از او پیروی کند . ))
د ) برای فرار از مرگ جاهلیت : در روایتی که مورد پذیرش شیعه و سنی میباشد تصریح شده است که هر کس امام زمان خود را نشناسد به مرگ جاهلیت از دنیا میرود
قال رسول الله : (( من مات لم یعرف امام زمان مالت میت جاهلیه ) امام باقر میفرماید : (( هر کس بمیرد و امامی نداشته باشد ، مرگ او مرگ جاهلیت است و هیچ کس در این جهت معذور نیست تا امام خود را بشناسد ))
رسول خدا فرمود : (( من انکر من القائم ولدی فی زمان غیبت فمات ، فقدمات میه جاهلیت ) ( هر کس منکر قائم از فرزندانم در زمان غیبتش بشود ، و در همان حال بمیرد ، قطعا به مرگ جاهلیت مرده است . ))
شاید منظو از مرگ جاهلیت این باشد که آنها نیز همانند افرادی که بیش از اسلام در حال شرک و کفر مردند ، بمیرند .
برگرفته ازhttp:///www.sahebasr.ir
مهدی (علیه السلام) در عهد عتیق:
در 35 بخش از مزامیر 150 گانه نیز ظهور منجی موجود است (زبور وداوود): زیرا که شـریران مـنقطع خواهنـد شد، و اما منتظران خداوند، وارث زمین خواهند شد. هان بعد از اندک زمانی شریر نخواهد بود و ...(کتاب فرامیر, فرمور, بعد 37, 90, 12) در کـتاب اشعیا, نبی: و نهالی از تنه لیی بیرون آمده, شاخهای از ریشههایش خواهند شگفت و روح خدا بر او قرار خواهند گرفت و ... مسکینان را به عدالت داوری خواهد کرد و به جهت مظلومان زمین به راستی حکم خواهد کرد. (فصل 11- بندهای 1- 10). و در این کتاب شرح مختصری است بر احولات ظهور: گرگ با بره سکونت خواهد کرد و پلنگ با بزغاله خواهد خوابید و گوساله و شیر پرواری با هم و طفل کوچک آنها را خواهد راند... و در تمام کوه مقدس من، ضرر و فسادی نخواهند کرد، زیرا که جهان از معرفت خداوند پر خواهد شد و بر این انتظار الهی تاکید میکند: اثر چه تاخیر نماید برایش منتظر باش، زیرا که البته خواهند آمد و درنگ نخواهد کرد (کتاب مقوی نبی فصل 2 بندهای 1-10).
مهدی (علیه السلام) در عهد جدید (اناجیل و ملحقات ):
در اناجیل مختلف سخن درباره او آمده است: همچنانکه برق از شرق ساطع شده تا مغرب ظاهر میشود، ظهور پسر انسان نیز چنین خواهد شد ... و آنگاه علامت پسر انسان در آسمان پدید گردد. و در آن وقت جمیع طوائف زمین سینه زنی کنند و پسر انسان را ببنید که بر ابرهای آسمان با قوت و جلال می آید... (انجیل متی فصل 24 بندهای 27 و 30).و همین انجیل درباره انتظار سخن میراند: لهذا شما نیز حاضر باشید، زیرا در ساعتی که گمان نبرید، پسر انسان میآید (فصل 24 بند 37 و 45).
و انجیل مرقس درباره وظایف منتظران میگوید: ولی آن روز و ساعت را غیر از پدر، هیچکس اطلاع ندارد، نه فرشتگان در آسمان و نه پسر هم، پس برخود و بیدار شده، دعا کنید، زیرا نمی دانید که آن وقت کی می شود (انجیل مرقس, فصل 14 بندهای 26, 27، 31 و 33).نکته جالب درباره اناجیل: کلمه پسر انسان مطابق نوشته ماکس آمریکائی در کتاب قاموس کتاب مقدس، 80 بار در انجیل و ملحقات آن (عهد جدید) تکرار شده که فقط 30 مورد آن با عیسی (علیه السلام) مسیح قابل تطبیق است و 50 مورد دیگر توضیحاتی درباره منجی است که در آخر الزمان ظهور خواهد کرد و عیسی (علیه السلام) با او خواهد آمد و او را جلال خواهد داد و از ساعات و روز ظهور او جز حضرت پروردگار کسی اطلاعی ندارد.
مهدی (علیه السلام) در کتب مقدسه هندیان:
تذکر نکتهای ضروری به نظر میرسد: از منظر تشیع این کتب، کتابهای آسمانی به حساب نمیآیند بلکه اقتباساتی از کتب آسمانی گذشته, هستند و بر پا خواسته از سرشت انسانهای پاک میباشند و این پیشگوئیها باید منحصراً از منابع وحی باشند.
در کتاب باسک از کتب مقدسه هندیان چنین آمده: دو دنیا تمام شود به پادشاهی عادلی در آخر زمان که پیشوای ملائک و پریان و آدمیان باشد و حق و راستی با او باشد و آنچه در دریاها و زمینها و از آسمانها پنهان باشد همه را بدست آورد و در کتاب شاکمونی از کتب معتبر و مقدس چینیان آمده است: پادشاهی و دولت دنیا به فرزند سید خلائق و در دو جهان کشن (در لغت هندی اسم پیامبر اسلام است) تمام شود و کسی باشد که برکوههای مشرق و مغرب عالم حکم براند و فرمان کند و بر ابرها سوار شود و در کتاب وشن حوک درباره عاقبت جهان میخوانیم: سرانجام دنیا به کسی برگردد که خدا را دوست دارد و از بندگان خاص او باشد و نام او فرخنده و خجسته باشد. در کتب دیگر هندیان از جمله دارتک دیده با تکیل شابو سرگان جلوهایی از این موعود جهانی را میبینیم.
مهدی (علیه السلام) در منابع زردشتیان:
در کتاب زند از کتب مقدسه زردشتیان درباره عاقبت جهان به این صورت بحث شده است: آنگاه از طرف اهورا افراد به ایزدان یاری میرسد, پیروزی بزرگ از آن ایزدان میشود و اهریمنان را منقرض میسازند. بعد از پیروزی ایزدان و برانداختن تبار اهریمنان، عالم کیهان, به سعادت اصلی خود رسیده، بنی آدم بر تخت نیکبختی خواهند نشست.در کتاب جاماسب نامه از تحریرات جاماست (از بزرگان دین زردشت) این چنین خصوصیات را شرح میدهد: مردی بیرون آید از زمین تا زمان، از فرزندان هاشم, مردی بزرگ سر و بزرگ تن و بزرگ ساق و بر دین جد خویش باشد، با سپاه بسیار روی به ایران مهد آبادنی و زمین را پر از عدل و داد کند.
و جای دیگر گوید: از فرزندان پیامبر (آخرین) شخصی در مکه پدیدار خواهد شد که جانشین آن پیامبر است و پیرو دین جد خود می باشد از عدل او گرگ با میش آب میخورد و همه جهان به آئین مهرآزمای (محمد) خواهند گروید. قسمتهای دیگری از پیشگوئیهای زردشت از بهمن پشت به تفصیل آمده است.
در کتاب زند و هوهومن لیسن از ظهور سوشیانس (نجات دهنده بزرگ جهان) خبر داده است: نشانههای شگفت انگیزی در آسمان پدید آید که به ظهور منجی دلالت میکند و فرشتگان از شرق و غرب به فرمان او فرستاده میشوند و به همه دنیا پیام میفرستد.
اعتقاد به ظهور سوشیانس در میان ملت ایران، باستان آن قدر ریشهدار است که در جنگ قادسیه پس از شکستهای پی درپی ایرانیان یزدگرد سوم, رو به کاخ پرشکوه مدائن میکند و میگوید: درود بر تو باد من اکنون از تو روی بر میتابم تا آنگاه که با یکی از فرزندان خود که هنوز زمان ظهور آن فرا نرسیده است بسوی تو باز گردم (جاماسب نامه صفحه 121 و 122) که البته در عقیده تشیع مهدی (علیه السلام) موعود فرزند دختری یزگرد سوم هم به حساب میآید. زیرا که دختر یزدگرد سوم همسر امام سوم شیعیان (امام حسین(علیه السلام)) و حسین (علیه السلام) نیز جد نهم مهدی(علیه السلام) موعود است.
مهدی (علیه السلام) در ملل مختلف:
1- ایرانیان باستان معتقد بودند که گرزا سپه قهرمان تاریخی آنان زنده است و صد هزار فرشته او را پاسبانی میکنند تا روزی قیام کند و جهان را اصلاح کند.
2- نژاد اسلام بر این عقیده است که از مشرق زمین یک نفر برخیزد و تمام قبائل اسلام را متحد سازد و آنها را بر دنیا مسلط سازد.
3- نژاد ژرمن معتقد بود که یک نفر فاتح از طرف آنان قیام نماید و ژرمن را بر دنیا حاکم کند.
4- اهالی سربستان انتظار ظهور مارکوکرالیویچ را داشتند. 5- یهودیان معتقدند که در آخر الزمان ماشیع (مهدی بزرگ) ظهور میکند و ابد الابد در جهان حکومت میکند ولی او را از اولاد اسحاق میدانند در صورتیکه به وضوح بیان میدارد که او از اولاد اسماعیل است.
5- مردم اسکاندیناوی معتقدند که برای مردم بلاهائی میرسد. جنگهای جهانی اقوام را نابود میسازند. آنگاه اودین یا نیروی الهی ظهور کرده و بر همه چیره میشود.
6- یونانیان گویند کایوبرگ نجات دهنده بزرگ ظهور کرده و جهان را نجات خواهد داد.
7- اقوام آمریکای مرکزی معتقدند که کوتزلکومل نجات بخش جهان پس از بروز حوادثی در جهان پیروز خواهد شد.
8- چینىها نجات جهان را بدست فردی به نام کرشنا میدانند.
9- اقوام اروپای مرکزی در انتظار ظهور بوخس میباشند.
برگرفته از www.mahdiehtehran.ir
نویسنده ارجمند کتاب مکیال المکارم، در بخش چهارم کتاب خود، جمال و زیبایی حضرت مهدی(ع) را یکی از ویژگیهای آن حضرت میشمرد و مینویسد:
بدان که مولای ما حضرت صاحبالزمان(ع)، زیباترین و خوش صورتترین مردم است؛ زیرا شبیهترین مردم به پیامبر اکرم(ص) است.
از بررسی روایات و مطالعه حکایتهای نیکبختانی که توفیق زیارت آن امام را یافتهاند، برمیآید که قامت و رخسار نازنین امام عصر(ع) در کمال زیبایی و اعتدال بوده و سیمای مبارکش، دلربا و خیرهکننده است.
همین قامت رعنا و رخسار دلربا موجب شده است هزاران عاشق دلسوخته در آغاز هر صبح با زاری و التماس از خدای خود چنین بخواهند:
خداوندا! آن چهره زیبا و جمال دلآرا را به من بنمای و چشمان مرا با یک نظر به او روشنایی بخش.
روایات فراوانی در توصیف جمال دلآرای آخرین حجت خدا، حضرت مهدی(ع) وارد شده است که در مجموع آنها را به دو بخش میتوان تقسیم کرد:
الف) روایاتی که به توصیف کلی سیرت و صورت آن حضرت، بسنده و از ایشان به عنوان شبیهترین مردم به رسول خدا(ص) یاد کردهاند که از آن جمله به روایات زیر میتوان اشاره کرد:
1. از «جابر بن عبدالله انصاری» نقل شده است که پیامبر گرامی اسلام فرمود:
مهدی از فرزندان من است. اسم او، اسم من و کنیه او، کنیه من است. او از نظر خَلق و خُلق، شبیهترین مردم به من است.
2. «احمد بن اسحاق بن سعد قمی» میگوید: از امام حسن عسکری(ع) شنیدم که میفرمود:
سپاس از آن خدایی است که مرا از دنیا نبرد تا آنکه جانشین مرا به من نشان داد. او از نظر آفرینش و اخلاق، شبیهترین مردم به رسول خدا(ص) است.
با توجه به این روایات، همه خصال و صفاتی را که در قرآن و روایات به پیامبر گرامی اسلام نسبت داده شده است، به وجود مقدس امام مهدی(ع) نیز میتوان نسبت داد. روایاتی که به توصیف ویژگیهای ظاهری پیامبر اکرم(ص) پرداختهاند، فراوانند. در اینجا به یکی از آنها اشاره میکنیم. در روایتی که از امام محمد باقر(ع) نقل شده، ویژگیهای ظاهری پیامبر خاتم چنین توصیف شده است:
رخسار پیامبر خدا، سپید آمیخته به سرخی و چشمانش سیاه و درشت و ابروانش به هم پیوسته و کف دست و پایش پر گوشت و درشت بود؛ بدان سان که گویی طلا بر انگشتانش ریخته باشد. استخوان دو شانهاش بزرگ بود. چون به کسی روی میکرد، به خاطر مهربانی شدیدی که داشت، با همه بدن به جانب او توجه میکرد. یک رشته موی از گودی گلو تا نافش روییده بود، انگار که میانه صفحه نقره خالص، خطی کشیده شده باشد. گردن و شانههایش مانند گلابپاش سیمین بود. بینی کشیدهای داشت که هنگام آشامیدن آب نزدیک بود به آب برسد. هنگام راه رفتن محکم قدم برمیداشت که گویا به سرازیری فرود میآید. باری، نه قبل و نه پس از پیامبر خدا کسی مثل او دیده نشده است.
ب) روایاتی که خصال و سیمای امام مهدی(ع) را به تفصیل بیان کرده و ویژگیهای آن حضرت را یک به یک برشمردهاند. برخی از روایاتی که در این زمینه وارد شده، به شرح زیر است:
1. پیامبر گرامی اسلام(ص)، امام مهدی(ع) را شبیه خود معرفی کرده، در توصیف او میفرماید:
پدر و مادرم به فدای او که هم نام من، شبیه من و شبیه موسی، زاده عمران است. بر [بدن] او نوارهایی [جامههایی] از نور است که از شعاع قدس است.
2. آن حضرت در روایت دیگری در توصیف چهره فرزندش، امام مهدی(ع) میفرماید:
مهدی از فرزندان من است. چهرة او مانند چهره ماه درخشنده است.
3. پیامبر اعظم(ص) در روایتی پیشانی و بینی امام مهدی(ع) را اینگونه توصیف میکند:
مهدی از من است، پیشانی گشاده و بینی کشیده دارد.
4. در روایت دیگری از پیامبر خاتم(ص) نقل شده، رنگ چهره و اندام امام مهدی(ص) چنین توصیف شده است:
مهدی مردی از فرزندان من است. رنگ [چهره] او رنگ عربی و اندام او اندام اسرائیلی است. بر گونة راست او خالی است که همانند ستاره درخشان است.
5. با توجه به همه ویژگیهای یادشده است که پیامبر اسلام(ص) در وصف امام مهدی(ع) میفرماید:
مهدی، طاووس اهل بهشت است.
6. امام باقر(ع) از پدرش و جدش روایت میکند که روزی امام علی(ع) در حالی که بالای منبر بود، فرمود:
از فرزندان من در آخرالزمان، مردی ظهور میکند که رنگ [صورتش] سفید متمایل به سرخی و سینهاش فراخ و رانهایش ستبر و شانههایش قوی است و در پشتش دو خال است، یکی، به رنگ پوستش و دیگری، مشابه خال پیامبر اکرم(ص).
7. امام رضا(ع) نیز در بیان صفات و ویژگیهای امام عصر(ع) میفرماید:
قائم کسی است که در سن پیرمردان و با چهرة جوانان قیام کند و نیرومند باشد تا بدانجا که اگر دستش را به سوی بزرگترین درخت روی زمین دراز کند، آن را از جای برکند و اگر بین کوهها فریاد برآورد، صخرههای آن فروپاشد.
8. حضرت رضا(ع) در روایت دیگری، در پاسخ اباصلت هروی که از ایشان پرسید: «نشانههای قائم شما هنگام ظهور چیست؟» میفرماید:
نشانهاش این است که در سنّ پیری است، ولی منظرش جوان است، به گونهای که بیننده میپندارد چهل ساله یا کمتر از آن است. نشانه دیگرش آن است که به گذشت شب و روز پیر نشود تا آنکه اَجَلش فرا رسد.
9. «علی بن ابراهیم بن مهزیار اهوازی» که بیست مرتبه به شوق دیدار مولایش ـ امام مهدی(ع) ـ به حج مشرف شد و سرانجام به آرزوی خود دست یافت، در گزارش دیدار خود، آن حضرت را این گونه توصیف میکند.
او میانه بالابود، نه بسیار بلند قد و نه بسیار کوتاه قد. صورتی گرد، سینهای فراخ، پیشانی سفید و ابروانی به هم پیوسته داشت. بر گونه راست او خالی بود؛ چون دانه مشک که بر قطعه عنبر ساییده باشد.
10. «ابراهیم بن مهزیار» نیز که به شرف ملاقات امام مهدی(ع) رسیده است، در بیان خصال آن امام میگوید:
او جوانی نورس و نورانی و سپید پیشانی بود با ابروانی گشاده و گونهها و بینی کشیده و قامتی بلند و نیکو چون شاخه سرو. گویا پیشانیاش ستارهای درخشان بود و برگونه راستش، خالی بود که مانند مشک و عنبر بر صفحهای نقرهای میدرخشید. بر سرش، گیسوانی پرپشت و سیاه و افشان بود که روی گوشش را پوشانده بود. سیمایی داشت که هیچ چشمی برازندهتر و زیباتر و با طمأنینهتر و باحیاتر از آن ندیده است.
برگرفته از http://www.mouood.org
رسالت ادریس
بعد از جریان پادشاه ستمگر و توبه مردم، ادریس از طرف خداوندمتعال مامور شد قوم بنی قابیل را هدایت کند; زیرا کار آنها بهجایی رسیده بود که بت میپرسیدند. ادریس قوم خود را به توحیددعوت میکرد و اندرز میداد تا از اوامر شیطان اطاعت نکنند; ولیآنها نمیپذیرفتند. ادریس سه روز هفته را برای ارشاد بنی قابیلو پیروانشان قرار داد و آنها را از مخالفتبا آیین آدم و شیثعلیهما السلام باز داشت تا اینکه فرمان الهی رسید و به ادریسامر کرد به جنگ آنها برود. بدین سبب، وی را «هرمس الهرامه»لقب دادند.
حاکمیت ادریس
وقتی حضرت ادریس(ع)به مصر آمد و در آنجا سکونت گزید، مردم رابه اطاعت از حق فرا خواندو امر به معروف و نهی از منکر کرد. اوبه مردم سیاست، آداب تمدن، قوانین مملکتی و طرز اداره شهرها راآموخت. در اثر تعلیمات آن حضرت، 188 شهر روی زمین بنا گردید کهکوچکترین آنها «درها» بود. همچنین آیینها و قوانینی متناسب با سرزمینهای مختلف وضع کردو از نظر اداری، زمین محل حکومت را به چهار بخش تقسیم کرد وبرای هر قسمتحاکمی قرار داد تا به امور سیاسی و اداری مردمبپردازد. علامه طباطبایی(ره)نام این چهار تن را چنین ذکر میکند:«پادشاه اول «ایلاوس» ، دوم «اوس» ، سوم «سقلبیوس» وچهارم از آنها «اوس آمون» .
پند از قوم ادریس
در عهد ادریس دو تاجر میزیستند. چون هنگام نماز رسید، یکی ازآنها گفت: امر خدا را مقدم میدارم. دیگری گفت: تجارت را مقدممیدارم و سپس نماز را نمیخوانم. خداوند عزوجل به ابرها دستورداد مکان تجارت و اموال آن شخص را با صاعقه آتش بزنند. چون آتششعله ور شد، آن بیچاره گرفتار خاموش کردن آتش گردید و در نتیجهتجارت و نمازش را از دست داد. پس از این جریان، با دست غیب بردر خانهاش نوشته شد: «بنگرید که دنیا با مال اندوزی چه بر سرصاحبش میآورد.»
عروج ادریس به آسمان
از پیامبر(ص)درباره روز پنجشنبه پرسیدند. فرمود: پنجمین روزدنیاست و پنجشنبه روز انیسی است; چرا که در آن روز ابلیس لعنشده و ادریس به آسمان رفته است.گروهی از مفسران عروج ادریس به آسمان را قبول ندارند ومیگویند: داستان رفتن ادریس به آسمان از اسرائیلیات است.
ملاقات پیامبر با ادریس
در حدیثی از پیامبر(ص)نقل شده است که فرمود: وقتی بهمعراج رفته بودم، ادریس را در آسمان چهارم ملاقات کردم. در روایت دیگری نیز چنین آمده است: هنگامی که جبرئیل وپیامبر(ص)در شب معراج گذرشان به ادریس افتاد، ادریس به پیامبرفرمود: مرحبا به پیامبر صالح و برادر صالح. پیامبر از جبرئیلپرسید: این کیست؟ جبرئیل گفت: ادریس پیامبر است. البته ممکن است پیامبر با قالب مثالی یا بعد از ارتحال ادریسبا وی ملاقات کرده باشد.
جانشین ادریس
در روایتی آمده است: هنگامی که ادریس به پایان عمر خود رسید،خداوند به او وحی کرد که من میخواهم تو را به آسمانها ببرم ودر آنجا قبض روح کنم. پس فرزندت را جانشین خود قرار ده ...«حرقاسیل» نیز به وصیت پدر عمل کرد.گروهی فرزند دیگرش «متوشلح» را جانشین ادریس میدانند. دستهای «متوشلح» و جمعی «ناخورا» را جانشین ادریس به شمارمیآورند.
سرانجام ادریس
عمر شریف وی سیصد سال یا بیشتر بود. در این مدت سی صحیفه براو نازل شد. درباره رحلت این پیامبر اختلاف است. مفسران پس ازآیه «و رفعنا مکانا عتیا» دو نظر مطرح کردهاند:
1- ادریس همانند عیسی به آسمانها برده شده و اکنون زندهاست.
بعضی میگویند: در آسمان ششم است. ابن عربی و کعب و ابوسعیدخدری معتقدند در آسمان چهارم است. ; ابن عباسو حسن بصریمیگویند: اکنون در بهشتبه سر میبرد.
2- ادریس به آسمانها برده شده و در همانجا قبض روح گردید.
بعضی میگویند: در آسمان چهارم قبض روح شد. به نظر ضحاک درآسمان ششم و به نظر گروهی دیگر، بین آسمان چهارم و پنجم قبضروح شد.
مرحوم شیخ عباس قمی رحمهم الله روایتی مانند روایت ابن عباس نقل میکند: روزی شخصی از اهل عسقلان از حضرت الیاس(ع)پرسید: چند تن ازانبیا اکنون زندهاند؟ حضرت فرمود: چهارتن، ادریس و عیسی درآسمانها و خضر و الیاس در زمین.
همچنین روایتی از پیامبر(ص)نقل شده است که زنده بودن ادریسرا تقویت میکند. پیامبر(ص)میفرماید:«انبیاءالله لا یموتون بل ینقلون من دار الی دار.»انبیای الهی نمیمیرند بلکه از جایی(دنیا)به جای دیگر(برزخ،آخرت)منتقل میشوند.ظاهر این روایت این است که تمامی پیامبران زندهاند و شاملحضرت ادریس نیز میشود.
پس سخن ابن عباس و حسن بصری که میگویند: ادریس در بهشتبه سرمیبرد، صحیح نیست; زیرا با حدیثی که از پیامبر اسلام(ص)نقل شدهاست تناقض دارد. پیامبر(ص)میفرماید: خداوند به من فرمود: «الجنه محرمه علی النبیین و سائر الامم حتی تدخلها» بهشتبر انبیا و دیگر امتها حرام است مگر آنکه تو(ای محمد)،وارد آن شوی.»یعنی قبل از ورود پیامبر(ص)به بهشت، کسی حق ورود به بهشتندارد. شاید بتوان گفت: مراد از بهشت، بهشتبرزخی است.
ابن عربی معتقد است: ادریس هنوز زنده است و در آسمان چهارمبه سر میبرد. خصوصیت آسمان چهارم را این میداند که قلب همهآسمانها و جایگاه آفتاب است.
قبض روح شدن ادریس علیه السلام
امام صادق(ع)میفرماید: «هنگامی که خداوند عزوجل بر یکی ازفرشتگان غضب کرد، بالهایش را قطع کرد و او را به یکی از جزائردور دست انداخت. مدتها در آنجا بود تا اینکه ادریس به نبوترسید. آن فرشته خدمت ادریس رفت و عرض کرد: ای پیامبر خدا، ازخداوند بخواه از من راضی شود و بالهایم را برگرداند. ادریس دعاکرد و خداوند دعای او را پذیرفت. سپس آن فرشته به ادریس گفت: آیا حاجتی داری؟ گفت: آری، مرا به آسمان ببر تا ملک الموت راببینم; زیرا هر وقتبه یادش میافتم، اوقاتم تلخ میشود. پسفرشته ادریس را به آسمان برد. وقتی به آسمان چهارم رسید، ملکالموت را دید که نشسته، سر تکان میدهد. سلام کرد و گفت: چرا سرتکان میدهی؟ ملک الموت گفت: خداوند به من دستور داد روحت رابین آسمان چهارم و پنجم بگیرم. به خداوند عرض کرد: چگونه ممکناست درحالی که فاصله من و او بسیار زیاد است. در همین فاصلهگفتگو با خداوند، این فرشته تو را به این جا آورد. بعد ملکالموت او را قبض روح کرد.
جملاتی حکمت آمیز از حضرت ادریس
1- بهترین شکرانه نعمتهای خداوند، احسان و نیکی به بندگاناو است.
2- قسم دروغ نخورید و دروغ گویان را قسم ندهید.
3- از کسبهای پست اجتناب کنید.
4- در پیشگاه خداوند با نیتهای خالص قدم بردارید.
برگرفته از www.hawzah.net
محل زندگى آن حضرت تعیین نشده است، و شاید مسکن معینى نداشته باشد و به طور ناشناس در بین مردم زندگى کند، شاید هم نقاط دور افتاده اى را براى زندگى انتخاب کرده باشد. در احادیث وارد شده است که در موسم حج حاضر مى شود و اعمال حج را به جا مى آورد، او مردم را مى شناسد اما مردم او را نمى شناسند.( [1]- بحارالانوار، ج 52، ص 152، به نقل از دادگستر جهان.)
اما در مورد «جزیره ى خضرا» مطالب زیادى نقل شده است و در بین علماى بزرگ و صاحب نظر در این مسأله اختلافاتى وجود دارد. نتیجه ى جمع بندى ها این مى شود که این مسأله مورد اتفاق همه نیست، زیرا طبق حکایت جزیره ى خضرا ـ که از فردى به نام على بن فاضل مازندرانى نقل شده است ـ امام زمان (علیه السلام)اولادى دارند که در جزایر دریاى سفید (بحر الابیض) زندگى مى کنند و با سید شمس الدین که خود را از فرزندان امام (علیه السلام)معرفى مى کند دیدار مى نماید و ... اصل این حکایت در بحارالانوار، ج 52، ص 159 تا 174 آمده است. در هر حال دسته اى از علما آن حکایت را صحیح و معتبر دانسته، و عده اى دیگر آن را مجعول و خالى از حقیقت مى دانند و هر دسته براى ادعاى خود دلایلى ذکر مى کنند; عمده ى دلایل مخالفین آن است که اولا: این حکایت سند صحیحى ندارد لذا نمى توان آن را پذیرفت. ثانیاً: در متن حکایت تناقضاتى به چشم مى خورد از جمله این که فردى به نام سید شمس الدین خود را نایب خاص امام زمان (علیه السلام) معرفى مى کند و مى گوید: من آن حضرت را اصلا ندیده ام، بعد در جاى دیگر خود سید شمس الدین مى گوید: من هر روز صبح جمعه براى زیارت امام زمان (علیه السلام) به آن کوه مى روم ... ثالثاً: در حکایت مزبور ادعا مى شود که در قرآن تحریفاتى واقع شده است، که این حرف با اصول اعتقادى اغلب مسلمانان بویژه شیعیان همخوانى ندارد. رابعاً: در لابه لاى مباحث این حکایت احکامى ذکر شده است که با اعتقادات و احکام فقهى فقهاى شیعه مخالفت دارد. به عنوان مثال: در طى این حکایت خمس مباح دانسته شده است یعنى پرداخت خمس براى شیعیان لازم نیست، در حالى که کسى این مطلب را بیان نمى کند و ... از طرف دیگر کسانى هم خواسته اند جزیره ى خضرا را همان مثلث برمودا معرفى کنند که این موضوع با حوادثى که بعدها رخ داده تکذیب شده است. در این باره کتاب هاى مفیدى تنظیم و منتشر شده است که به نقد و بررسى این مسأله پرداخته اند. به عنوان مثال مى توان به کتاب «جزیره ى خضرا، افسانه یا حقیقت» نوشته ى سید جعفر مرتضى عاملى، ترجمه ى ابوالفضل طریقه دار، و یا به کتاب «جزیره خضراء» تألیف علی اکبر مهدیپور مراجعه نمود.
بسم الله الرحمن الرحیم
آرماگدون واژه ای عبری و به معنای تپه شریفان است و آن تپه بزرگی می باشد که در شمال فلسطین واقع شده است. اعضای جنبش تدبیری ایمان دارند که وظیفه مهم آنان فراهم کردن مقدمات ظهور حضرت مسیح علیه السلام است. لذا برای نیل بدین مقصود، تضعیف نظامی اعراب (مسلمانان) و حمایت مالی، سیاسی و نظامی، تقویت فن آوری هسته ای اسرائیل را از جمله وظایف خود می دانند. اعضای این جنبش معتقدند حق الهی، قانونی و تاریخی یهودیان است که به سرزمین فلسطین بازگردند و خداوند با ملت هایی که با اسرائیل همکاری کنند کمک خواهد کرد. لذا مواجهه و رویارویی با اسرائیل یعنی مقابله با خدا، و این مفهوم همان سخنانی است که «روهر حسیون» سناتور کنگره آمریکا در سال 1981 در نشست صهیونیست ها اظهار داشت: آمریکا به این خاطر با برکت است که ما یهودیان پناهنده به کشورمان را پذیرفتیم و به آنان احترام می گذاریم و از اسرائیل دفاع می کنیم زیرا ما به حق اسرائیل در سرزمین (فلسطین) اعتراف کردیم. اکنون این اعتقادات در نظر مردم آمریکا مخصوصاً راستگرایان دینی آنها تقویت شده است. مثلاً خانم «کریس هالسل» نویسنده کاتولیک آمریکایی در کتاب «پیشگویی و سیاست» نوشته است:
اسرائیل بر کشورهای عربی همجوار خود پی در پی پیروز می شود و اوج این پیروزی ها حمله به جنوب لبنان است. در یک نظر سنجی که مؤسسه «پتکیلوفینش» در سال 1984 انجام داده مشخص شده است 39 درصد مردم آمریکا ایمان دارند که جهان با سلاح های آتشین نابود خواهد شد.
حامیان یهود که در شبکه های تلویزیونی کار می کنند در حقیقت نمایندگان صهیونیسم مسیحی هستند که توانستهاند از طریق فعالیت خود که بزرگ ترین و مهم ترین جنبش نصرانی در تاریخ مسیحیت (آمریکا) به شمار می رود ساختاری تحت عنوان (کمربند تورات) در سراسر ایالت های جنوبی و مرکزی آمریکا ایجاد کنند، در این مناطق گروههای گسترده ای از مسیحیان تند رو و مؤمن به پیشگویی آرماگدون (هرمجدون) یا پایان جهان یا ظهور حضرت مسیح علیه السلام سکونت دارند. آنان معتقدند حضرت مسیح علیه السلام جهان را از شر و گناه نجات خواهد داد. البته پیش از ظهور حضرت مسیح علیه السلام جنگ هسته ای شعله ور خواهد شد به طوری که در جریان آن، 3 میلیارد انسان جان خود را از دست خواهند داد، با این وجود باید گفت صهیونیسم مسیحی بیش از 1200 جنبش افراطی مذهبی آماده ساخته که اعضای آنها به پیشگویی های مرتبط با جنگ آرماگدون (هرمجدون) ایمان دارند، این جنبش ها فیلم هایی سیاسی بر اساس محورهای دینی ساخته اند( به طوری که این فیلمها رایگان پخش می شوند) این فیلم ها بر محور حمایت از اسرائیل قبل از ظهور حضرت مسیح علیه السلام دور می زند مثل فیلم «اسرائیل کلید نجات آمریکا» و «قدس »
شاید اندیشه ظهور حضرت مسیح علیه السلام و ارتباط آن با جنگ آرماگدون (هرمجدون) برخی گروهها را به این سمت و سو سوق داد که برای تعجیل در ظهور حضرت مسیح علیهالسلام و برپایی رستاخیز دست به عملیات خودکشی دسته جمعی بزنند. از جمله این گروهها می توان به «کوکلس کلان» نژاد پرستان، نازی های جدید، کله پوستی ها، گروه «دان کورش» که در چند سال قبل در شهر «اکو» واقع در ایالت «تکزاس» به دستور رهبر خود (کورش) دست به خودکشی دسته جمعی زدند. همچنین کشیش «جونز» و پیروانش در ایالت «ویرجینیا» بخاطر شتاب در پایان جهان دست به خود کشی زدند.
نکته ظریفی که در اینجا وجود دارد آن است که حمایت همه جانبه مسیحیان راستگرای آمریکایی از اسرائیل به معنای ایمان داشتن آنان به آئین یهودیت و احساس دوستی و مهربانی با ایشان نیست، راستگرایان مذهبی آمریکا معتقدند حضرت مسیح علیه السلام تمام یهودیانی را که به وی ایمان نیاورند خواهد کشت، راستگرایان مسیحی بدین خاطر از رژیم صهیونیستی حمایت می کنند که آن را وسیله ای برای تحقق پیشگویی ها می دانند. لذا عجیب نیست رهبران یهود، در آمریکا و رژیم صهیونیستی از ایمان به این پیشگویی ها نهایت استفاده را ببرند، یهودیان به اشکال مختلف از حمایت و تأیید آمریکا در زمینه های سیاسی و اقتصادی به طور نامحدود برخوردارند. از آن جمله می توان به سفرهای گردشگران آمریکایی به اسرائیل، جمع آوری کمک های مالی و سیاسی دولت واشنگتن اشاره کرد.
1 ـ آزمایش مردم
یکی از سنّتهای الهی آزمایش مردم است. این سنت در تمام امّتهای گذشته نیز اجرا شده است. خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید: «اَحَسِبَ النّاسُ اَنْ یُتْرَکُوا اَنْ یَقُولُوا آمَنّا وَ هُمْ لا یُفْتَنُونَ وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذینَ مِنَ قَبْلِهِمْ فَلَیَعْلَمَنَّ اللّهُ الَّذینَ صَدَقُوا وَلَیَعْلَمَنَّ الْکاذِبینَ» «آیا مردم خیال میکنند که همین که گفتند ایمان آوردیم رها شده و دیگر امتحان نمیشوند. کسانی را که قبل از آنها بودند، آزمایش کردیم تا خداوند راستگویان و دروغگویان را مشخص کند.»
با توجه به آیه فوق، خداوند متعال در هر زمان و دورهای، مردم آن دوره را مورد امتحان قرار میدهد تا مؤمنین واقعی از متظاهرین به دین و ایمان مشخص شوند. امتحان الهی در هر زمان، متفاوت و متناسب با رشد و کمال عقلی مردم آن زمان است. در دوران غیبت کبری، با غایب شدن حجت خدا، مردم به استقامت و پایداری نسبت به دین امتحان میشوند تا منتظرین واقعی از غیر واقعی تمیز داده شده و هر کدام پاداشی در خور موفقیت در این امتحان به دست آورند.
سدیر میگوید: در خدمت مولایمان امام صادق علیهالسلام بودیم، امام علیهالسلام روی زمین نشسته و عبائی بییقه و با آستین کوتاه پوشیده بود، در آن حال مانند پدر فرزند مرده گریه میکرد، آثار حزن از رخسار مبارکش نمایان بود و میفرمود: آقای من! غیبت هزاران سرّ نهان در نظام دین و برنامههای مترقی آن وجود دارد که درک هر یک، دلی دریا و چشمی بینا میخواهد تا آنجا که همه پیامبران هم نمیتوانند به تمام اسرار آگاه باشند.
آقای من!غیبت تو برای همیشه مرا اندوهگین کرده مثل کسی که تمام بستگانش را یکی پس از دیگری از دست میدهد و تنها میماند.
سدیر میگوید: از نالههای جانگداز حضرت، پریشان شده و عرض کردم: ای فرزند رسول خدا! خداوند دیدگان شما را گریان نکند، برای چه این قدر ناراحت و محزون هستی؟
امام صادق علیهالسلام آه سوزناکی کشید و [بدین مضمون] فرمود: «قائم ما غیبت طولانی کرده و عمرش طولانی میشود. در آن زمان اهل ایمان امتحان میشوند و به واسطه طول غیبتش شک و تردید در دل آنها پدید میآید و بیشتر، از دین خود برمیگردند.»
2 ـ بیم از کشته شدن
زراره گوید: امام صادق علیهالسلام فرمود: «برای حضرت قائم قبل از ظهورش غیبتی است.» پرسیدم: چرا؟ فرمود: «یَخافُ عَلی نَفْسِهِ الذِّبْحَةَ؛ بر جانش از کشته شدن میترسد.»
حضرت همواره در معرض کشته شدن بوده و هست؛ زیرا حکّام ستمگری که در طول دوران اسلامی حکم راندهاند (عباسیان، عثمانیان و غیر آنان از کسانی که به ویژه در خاورمیانه حکومت نمودهاند) بیشترین تلاش و کوشش خود را صرف پایان بخشیدن به زندگانی حضرت مهدی علیهالسلام مینمودند؛ خصوصا پس از آن که میدانستند که حضرت مهدی علیهالسلام همان کسی است که تختهای حکمرانان ظلم و جور را متزلزل نموده، درهم خواهد شکست و همان کسی است که هستی ظالمان را نابود و از استیلاء آنان بر بندگان خدا و کشورها جلوگیری خواهد کرد.
هیچ یک از امامان معصوم به مرگ طبیعی از دنیا نرفتند، بلکه طاغوتهای این امّت آنان را شهید کردند، با این که میدانستند بشارتها و اخباری که راجع به حضرت مهدی علیهالسلام وارد شده، درباره آنان (یازده امام علیهالسلام ) وارد نشده است. مثلاً درباره هیچ یک از ائمه علیهمالسلام حتی یک حدیث به این مضمون وارد نشده که دنیا را از عدل و داد پر خواهد ساخت و بر تمام جهان حکم خواهد راند، و تمام وسایل پیروزی و ظفر برای وی فراهم خواهد آمد، جز درباره وجود مقدس حضرت مهدی علیهالسلام . با چنین خبرهایی، حکومتهای جور و ستم در قبال شخصیتی بزرگ که میخواهد حاکمیت ظلم و ستم را از بین برده و حاکمیت عدل و داد را در سراسر جهان بگستراند، دست روی دست نگذاشته و سکوت نمیکردند و همواره مترصد کشتن چنین انسانی بودند.
3 ـ آمادگی و استعداد مردم
نیاز به رهبر و پیشوا برای جامعه ضروری است و در قالب استعداد و آمادگی مردم تحقق پیدا میکند.
در دوران غیبت، مردم جهان به تدریج برای ظهور آن مصلح حقیقی و ساماندهنده وضع بشر، آمادگی علمی،عملی و اخلاقی پیدا میکنند روش آن حضرت مانند روش انبیاء و اولیاء درگذشته نیست تا مبتنی بر اسباب و علل عادی و ظاهری باشد، بلکه روش او در رهبری بر جهان بر مبنای حقایق و حکم به واقعیات، و ترک تقیه و ... است، که انجام این امور نیاز به تکامل علوم و معارف و ترقی و رشد فکری و اخلاقی بشر دارد، به طوریکه قابلیت برای حکومت واحد جهانی در راستای تحقق احکام الهی فراهم باشد و جامعه بشری به این مطلب برسد که هیئتهای حاکمه با روشهای گوناگون نمیتوانند از عهده اداره امور برآیند، و مکتبهای سیاسی و اقتصادی مختلف دردی را درمان نمیکنند، اجتماعات و کنفرانسها و سازمانهای بینالمللی و طرحها و کوششهای آنها به عنوان حفظ حقوق بشر نمیتوانند نقشی را ایفاء کنند و از تمام این طرحها که امروز و فردا مطرح میشود مأیوس شود.
وقتی اوضاع و احوال این گونه شد و مردم از تمدن منهای دین، معنویت و انسانیت، کنونی به ستوه آمدند و تاریکی و ظلمت جهان را فرا گرفت، ظهور یک مرد الهی در پرتو عنایت حق، مورد استقبال مردم جهان قرار میگیرد. در این شرایط پذیرش جامعه از ندای روحانیِ یک منادی آسمانی بینظیر خواهد بود، زیرا در شدّت ظلمت و تاریکی، درخشندگی نور نمایانتر میگردد.
4 ـ خالی نماندن زمین از حجت
حضرت علی علیهالسلام فرمود: «لا تَخْلُوا الاَْرْضُ مِنْ قائِمٍ بِحُجَّةِ اللّهِ؛ هیچگاه زمین از کسی که قائم به امر الهی باشد خالی نخواهد ماند.»
از سنّتهای دائمی الهی این است که از آغاز آفرینش، بشر را تحت سرپرستی یک راهنما و رهبر قرا رداده است و برای هر قوم و ملتی رسولی فرستاده تا آن رسول، مردم را از عذاب الهی بترساند و وصی و خلیفه و جانشین و امام پس از او نیز همان سیره و روش پیامبر را عمل کرده و مردم را به اهداف الهی نزدیک کرده است.
امام صادق علیهالسلام میفرماید: «اگر در دنیا دو نفر وجود داشته باشند، یکی از آنها امام و حجت خدا است.»
باز میفرماید: «آخرین کسی که از این دنیا خواهد رفت امام است و او حجت خدا بر خلق است و باید او آخرین نفر باشد که از دنیا میرود، برای اینکه کسی بدون حجت و رهبر نماند تا با خدای احتجاج کرده، شکایت نماید که تکلیف خود را در دنیا نمیدانسته است.»
حضرت علی علیهالسلام فرمود: «بدانید زمین از حجت خدا خالی نمیماند، ولی خداوند به خاطر ظلم و جور و اسراف مردم بر خودشان آنها را از دیدار او کور خواهد ساخت.»
با توجه به روایاتِ فوق و بررسی دوران زندگیِ امامان معصوم علیهالسلام که هیچ کدام با مرگ طبیعی از دنیا نرفتند، اگر آخرین حجت الهی نیز غایب نمیشد و درمیان مردم حضور عادی میداشت، یقینا به سرنوشتِ امامان دیگر دچار میشد، و مردم برای همیشه از فیضالهی محروم میشدند. خداوند متعال با حکمت بالغهاش آخرین حجت خود را به وسیله غیبت حفظ و صیانت نموده تا زمین از حجت حق خالی نماند.
5 ـ نداشتن یار و یاور
یکی از علتهای غیبت امام زمان علیهالسلام نبودِ انصار و اصحاب جهت یاری رساندن به آن حضرت است. از روایات مختلف این نکته برداشت میشود که نصاب یاران حضرت مهدی علیهالسلام 313 نفر میباشد که با تولد و رشد آنها، یکی از موانع ظهور مرتفع میگردد. انصار و یاران حضرت را میتوان به دو گروه تقسیم کرد:
1 ـ یاران خاص: که 313 نفر میباشند و صفات و شاخصههایی که در روایات ذکر شده، مربوط به آنها میباشد و در زمان ظهور و حکومت جهانی حضرت، تصدیِ مناسب مهم حکومتی را به عهده دارند.
از حضرت علی علیهالسلام روایت شده است که فرمودند: «یاران خاص قائم جوانند، بین آنان پیری نیست مگر به میزان سُرمه در چشم و یا مانند نمک در غذا که کمترین مادّه غذا نمک است.»
از امام صادق علیهالسلام روایت شده است که فرمودند: «مردانیاند که گویی قلبهایشان مانند پارههای آهن است. هیچ چیز نتواند دلهای آنان را نسبت به ذات خدا گرفتار شک و تردید سازد. سختتر از سنگ هستند و ....»
2 ـ یاران عام: در روایات تعداد آنها مختلف و در بعضی از آنها تا 10 هزار نفر در مرحله اوّل ذکر شده است که در مکه با حضرت پیمان میبندند.
امام زمان علیهالسلام با این تعداد از یاران خاص و عام، قیام جهانی خود را شروع میکند.
6 ـ تعهد نداشتن نسبت به حاکمان جور
امام صادق علیهالسلام فرمود: «یَقُومُ الْقائِمُ وَ لَیْسَ لاَِحَدٍ فی عُنُقِهِ عَهْدٌ وَ لا عَقْدٌ وَ لا بِیْعَةٌ قائم ما در حالی ظهور میکند که در گردن او برای احدی عهد و پیمان و بیعتی نیست.»
برنامه مهدی موعود، با سایر ائمه اطهار علیهمالسلام تفاوت دارد. ائمه علیهمالسلام مأمور بودند که در ترویج و انذار و امر به معروف و نهی از منکر تا سر حد امکان کوشش نمایند، ولی سیره و رفتار حضرت مهدی علیهالسلام متفاوت با آنان بوده و در مقابل باطل و ستم سکوت نکرده، با جنگ و جهاد، جور و ستم و بیدینی را ریشهکن مینماید.
اصلاً این گونه رفتار از علائم و خصائص مهدی موعود شمرده میشود. به بعضی از امامان که گفته میشد: چرا در مقابل ستمکاران قیام نمیکنی؟ جواب میداد: این کار به عهده مهدی ماست. به بعضی از امامان اظهار میشد: آیا تو مهدی هستی؟ جواب میداد: مهدی با شمشیر جنگ میکند و در مقابل ستم ایستادگی مینماید ولی من چنین نیستم. به بعضی عرض میشد: آیا تو قائم هستی؟ پاسخ میداد: من قائم به حق هستم، لیکن قائم معهودی که زمین را از دشمنان خدا پاک میکند نیستم. از اوضاع آشفته جهان و دیکتاتوری ظالمین و محرومیت مومنین شکایت میشد، میفرمودند: قیام مهدی مسلم است، در آن وقت اوضاع جهان اصلاح و از ستمکاران انتقام گرفته خواهد شد. مومنین و شیعیان هم به این نویدها دلخوش بودند و هرگونه رنج و محرومیتی را بر خود هموار میکردند.
در احادیث تصریح شده که یکی از اسرار غیبت و مخفی شدن ولادت حضرت صاحب الامر علیهالسلام این است که ناچار نشود با ستمکاران بیعت کند تا هر وقت خواست، قیام کند و بیعت کسی در گردنش نباشد.
امام حسن مجتبی علیهالسلام فرمود: «اِنَّ اللّه عَزَّ وَ جَلَّ یَخْفی وِلادَتَهُ وَ یُغَیِّبُ شَخْصَهُ لِئَلاّ یَکُونَ لاَِحَدٍ فی عُنُقِهِ بِیْعَةٌ اِذا خَرَجَ؛ خداوند عز و جل ولادت او را مخفی میکند و شخص او را از دیدهها پنهان میسازد تا هنگامی که ظهور میکند کسی را در گردن او بیعت نباشد.»
ثواب قرائت سوره هود
امام محمد باقر(ع)فرمودند:کسی که در هر جمعه سوره هود را بخواند خداوند عز و جل در روز قیامت او را در گروه پیامبران بر می انگیزد و در آن روز او را بی گناه خواهد دانست.
ثواب قرائت سوره حج
امام صادق(ع)فرمودند:کسی که هر سه روز یک بار سوره حج را بخواند یک سال نمی گذرد که به حج می رود و اگر در سفر حج بمیرد وارد بهشت می شود اگر از مخالفین(سنی)باشد از عذابش کاسته می شود.
ثواب قرائت سوره مومنین
امام صادق(ع)فرمودند:کسی که سوره مومنین را بخواند خداوند او را تا آخر عمر سعادتمند می نماید و اگر بر قرائت آن در هر جمعه مداومت نماید منزل او در فردوس اعلی همراه با پیامبران و رسولان خواهد بود.
ثواب قرائت سوره سجده
امام صادق(ع)فرمودند:کسی که در هر جمعه سوره سجده را بخواند خداوند نامه عملش را به دست راستش داده و کارهایش را مورد محاسبه قرار نمی دهد و از همنشینان حضرت محمد(ص) و اهل بیت او خواهد بود.
ثواب قرائت سوره نمل شعرا و قصص
امام صادق(ع) فرمودند:کسی که سوره های طواسین(نمل شعرا قصص)را در شب جمعه بخواند از دوستان خدا و در پناه او خواهد بود هیچ گاه دچار فلاکت نخواهد شد و در آخرت به اندازه رضایت و بالاتر از رضایت او از بهشت به او خواهند داد و خداوند صد همسر از حورالعین به او عطا می نماید.
ثواب قرائت سوره جاثیه
امام صادق(ع)فرمودند:ثواب کسی که سوره جاثیه را بخواند این است که هیچ گاه جهنم را ندیده و سر و صدای آتش آن را نخواهد شنید و همراه با حضرت محمد(ص) خواهد بود.
ثواب قرائت سوره حجرات
امام صادق(ع)فرمودند:کسی که سوره حجرات را هر شب یا هر روز بخواند از زائران حضرت محمد(ص) خواهد بود.
ثواب قرائت سوره واقعه
امام صادق(ع)فرمودند:کسی که در هر شب جمعه سوره واقعه را بخواند خداوند او را دوست خواهد داشت محبت او را در دل همه مردم می افکند هیچ گاه در دنیا گرفتار فلاکت فقر و آفتی از آفات دنیا نمی شود و از دوستان امیرالمومنین خواهد بود این سوره مخصوص امیرالمومنین(ع) است و هیچ کسی با او در آن شریک نیست و همچنین امام باقر(ع)فرمودند کسی که هر شب قبل از خواب سوره واقعه را بخواند خداوند را در حالی ملاقات می کند که صورت او مانند ماه شب چهارده است.
ثواب قرائت سوره طلاق و تحریم
امام صادق(ع)فرمودند:کسی که سوره طلاق و تحریم را در نماز فریضه بخواند خداوند نمی گذارد که در روز قیامت بترسد یا اندوهگین شود از آتش معاف شده و به بهشت می رود زیرا این سوره ها از آن پیامبر(ص) است.
ثواب قرائت سوره علق
امام صادق(ع)فرمودند:کسی که در شب یا روز سوره علق را تلاوت نماید و اگر در آن شب یا روز بمیرد شهید مرده است خداوند او را شهید برمی انگیزد شهید زنده می نماید و مانند کسی خواهد بود که با رسول خدا(ص) در راه خدا شمشیر زده باشد.
برگرفته از کتاب فضایل اعمال در دنیا و آخرت اثر شیخ صدوق(ره)
ثواب قرائت سوره نساء
امام علی(ع)فرمودند:کسی که در هر جمعه سوره نساء را بخواند از فشار قبر ایمن خواهد بود.
ثواب قرائت سوره اسراء
امام صادق(ع)فرمودند:کسی که سوره بنی اسرائیل را در هر شب جمعه قرائت نماید تا قائم آل محمد(ع) را درک نکند و از اصحاب او نباشد نخواهد بود.
ثواب قرائت سوره لقمان
امام محمد باقر(ع)فرمودند:کسی که سوره لقمان را در هر شب بخواند خداوند در آن شب فرشتگانی را بر او می گمارد که تا صبح او را از شیطان و لشکریان او حفظ نماید و اگر در روز آن را تلاوت کند تا شب او را از شیطان و لشکریانش حفظ می نمایند.
ثواب قرائت سوره توحید
امام علی(ع)نقل می نماید که پیامبر(ص)فرمودند:کسی که هنگام خواب صد بار سوره توحید را بخواند خداوند گناهان پنجاه سال او را می بخشد و اگر کسی بعد از نماز صبح یازده بار آن را بخواند در آن روز گناهی از او سر نمی زند و از شر شیطان محفوظ می ماند.
ثواب قرائت سوره کوثر
امام صادق(ع)فرمودند:کسی که سوره کوثر را در نمازهای واجب و مستحب بخواند خداوند در روز قیامت از حوض کوثر به او آب عطا می نماید و مجلس او با پیامبر (ص)در زیر درخت طوبی است.
ثواب قرائت سوره قارعه
امام محمد باقر(ع)فرمودند:کسی که سوره قارعه را زیاد بخواند خداوند عز و جل او را از فتنه دجال و ایمان به او و نیز در روز قیامت از چرکهای جهنم مصون می دارد.
ثواب قرائت سوره قدر
امام محمد باقر(ع)فرمودند:کسی که با صدای بلند سوره قدر را بخواند مانند کسی است که در راه خدا شمشیر کشیده باشد و کسی که آن را با صدای آهسته بخواند مانند کسی است که در راه خدا در خون غلتیده باشد و اگر ده بار آن را بخواند خداوند هزار گناه از گناهان او را پاک می نماید.
ثواب قرائت سوره فجر
امام صادق(ع)فرمودند:سوره فجر را در نمازهای واجب ومستحب بخوانید زیرا این سوره از آن امام حسین است و کسی که آن را بخواند در روز قیامت با امام حسین(ع) در درجه او در بهشت می باشد.
برگرفته از کتاب فضائل اعمال در دنیا و آخرت اثر شیخ صدوق(ره)